دشمن شناسی

سوره توبه آیه 8: چگونه با مشرکان عهدشکن ، وفای به عهد توان کرد؟؟!!!! در صورتیکه آن ها بر شما ظفر یابند ، مراعات هیچ عهد و پیمان را نخواهند کرد و به زبان بازی ، شما را خوشنود می سازند!! در صورتی که در دل جز کینه شما ندارند و بیشتر آن ها فاسق و نابکارند!!!

دشمن شناسی

سوره توبه آیه 8: چگونه با مشرکان عهدشکن ، وفای به عهد توان کرد؟؟!!!! در صورتیکه آن ها بر شما ظفر یابند ، مراعات هیچ عهد و پیمان را نخواهند کرد و به زبان بازی ، شما را خوشنود می سازند!! در صورتی که در دل جز کینه شما ندارند و بیشتر آن ها فاسق و نابکارند!!!

مشخصات بلاگ
دشمن شناسی

حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو
و اندر دل آتش در آ پروانه شو پروانه شو

هم خویش را بیگانه کن هم خانه را ویرانه کن
و آنگه بیا با عاشقان هم خانه شو هم خانه شو

باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی
گر سوی مستان می روی مستانه شو مستانه شو

چون جان تو شد در هوا ز افسانه شیرین ما
فانی شو و چون عاشقان افسانه شو افسانه شو

التقاط اسلام با لیبرالیسم ...

چهارشنبه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۶، ۱۲:۰۹ ب.ظ

 

 

کریس هجز آمریکایی:

ما، اکنون در کشوری زندگی میکنیم که
دکترها، سلامتی را نابود میکنند ...
حقوق دانان، عدالت را ...
دانشگاه ها، دانش را ...
دولت ها ، آزادی را ...
مطبوعات، اطلاعات را ...
دین (مذهب)، اخلاق را ...
و بانک هایمان، اقتصاد را ...!!!



نکاتی رو متذکر بشم:
کریس هجز ، روزنامه نگار ، استاد دانشگاه و کشیش پروتستانی آمریکایی هست، که نقد جالبی رو در مورد کشور خودش داشته ... سوای تفکرات و نظراتش ، حداقل اینقدر منصف هست که ببینه لیبرال دموکراسی آمریکایی چه بلایی به سرشون اورده ...!!
کتاب های بسیاری هم تالیف کرده من جمله :
1. جنگ ، نیرویی که به
ما معنا میدهد...
2. مرگ طبقه لیبرال
3. امپراطوری فریب
4. فاشیست های آمریکایی
5. ملحد را باور ندارم

و ...

اما
با این اعترافات ، چرا بعضی مسئولین، نخبگان و به اصطلاح بزرگان، در کشور ما نمیخوان قبول کنند دارند سنگ مکتبی رو به سینه می زنند که قبلا جوابش رو پس داده و نسل های فراوانی رو نابود کرده و باعث شده برخی از همین اتفاقات و نتایج منفی در کشور ما هم به وقوع بپیونده ...!

محض اطلاع باید بگم، با توجه به اینکه عموم جامعه به نحوه اداره کشور توسط روحانیت، انقلابیون یا مذهبیون (که متاسفانه به اسلام نسبت داده میشه) اعتراض و نقدهای بجا و بیجا دارند ، این کشور حداقل در حدود 30 سال گذشته اصلا اسلامی اداره نشده تا نتایج مفیدش در جامعه دیده بشه ، که بعضی ها میگن نوع مملکتداری اسلامی، جوابش رو پس داده و به کار نمیاد ...!
 
از اول انقلاب که بخوایم شروع کنیم گذشته از بنی صدر و رجایی که دوره کوتاهی داشتند و کشور در التهاب بود ...
رئیس جمهور بعدی، آقای خامنه ای بود که نقش پررنگی نداشتند چون قدرت اصلی ، در واقع دست نخست وزیر بود و نخست وزیر وقت هم جناب میرحسین موسوی بودند که تحت تاثیر تفکرات سوسیالیستی-لیبرالیستی حبیب الله پیمان بود (منکر کارهای مفیدش در زمان جنگ نیستم، گرچه تخلفات قانونی زیادی هم داشت) ...
اگر دقت کنین در اسرائیل، هم رئیس جمهور هست و هم نخست وزیر ... اما این نخست وزیره که بسیار برجسته است و کارهای اصلی به عهده اونه
و اما ...
نفر بعدی آقای هاشمی بود که بعد از روی کار اومدنش نخست وزیری رو ملغی اعلام کرده و قدرت اصلی رو به دست گرفتند چون نمیخواستن نقش فرمایشی داشته باشن ...! دولت ایشون دولت سازندگی نام گرفت و اظهار کردند که دیگه تفکر انقلابی جوابگو نیست و بعد از جنگ باید کشور رو با نگاه توسعه اقتصادی و بازار آزاد متحول کرد ...
و اما اینکه چرا از زمان ایشون شکاف طبقانی شروع شد، باید گفت: معتقدین به تفکر لیبرال میگن در این مکتب، شما هوای سرمایه بخش اشرافی و پولدار جامعه رو بیشتر داشته باشین تا پربارتر بشن و در عوض از سر ریز سرمایه ی اونها به مردم عادی و فقیر جامعه هم چیزی برسه و این میشه که هر سال این شکاف عمیقتر میشه ...! ...

در دولت آقای خاتمی هم همین رویه ادامه داشت بغیر از اینکه در این زمان لیبرال ها به فکر توسعه سیاسی هم بودند!!  (ماجرای کوی دانشگاه)

در زمان آقای احمدی نژاد هم گرچه با شعار عدالت و آرمان های انقلاب به میدان اومدند و کارهای مفیدی هم در این زمینه انجام شد اما به دلیل وجود وزرا و مسئولین لیبرالی، این مهم به نتیجه دلخواه نرسید ...

در زمان آقای روحانی هم همینطور (از حزب اعتدال و توسعه) که لیبرال بودن رو فریاد میزنن، همونطور که در کتاب "امنیت ملی و دیپلماسی هسته ای" خودشون اظهار داشتند که اقتصاد باید بر اساس اقتصاد کینزی اداره بشه که همانا ربا یکی از نشانه های مستقیم اون هست ...!!!
و اما ...
نتیجه اخلاقی :

این کشور هیچ وقت به درستی اسلامی اداره نشد و نتیجه ی التقاط اسلام با لیبرالیسم بود که نتایج درخشانش رو می بینید ...!

  • ۹۶/۰۳/۱۰
  • مهدیه ...

آمریکا

اقتصاد

لیبرالیسم

نظرات  (۶)

سلام 
خب امام یه چیزی میدونستن که اول انقلاب گفتن تنها بویی از اسلام به ما رسیده... !!

ضمن اینکه با وجود اعتقاد قلبیم به این حکومت و نظام، اما بزرگ ترین اشتباهش این بود که ریاکار سر کار اومد...
یعنی افرادی که سر کار اومدن، داعیه نظام غربی داشتن اما چون دیدن نمی تونن علنی کاری کنن رو آوردن به داعیه اسلام مداری...
چیزی که این روزا متاسفانه شاهدشیم...

پاسخ:
سلام
بله درسته ... پشت اسلام خودشون رو قایم کردند ... و این مکتب الهی رو هم بردن زیر سوال !
فقط تاسف باقی می ماند برایمان
حیف از اسلام عزیز😖
پاسخ:
صد حیف ...!!!
اینکه ما هم حرفی نمیزنیم ... مبرا نیستیم ... متاسفانه مسئولیم ...!
میتونیم اعتراض کنیم و شرایط رو تغییر بدیم با انتخاب درست
  • صحبتِ جانانه
  • باید دید این مهره ها رو کی توی بدنه ی این نظام چیذه که هرچی بالامی بزن دیوار شون رو به فروریختن نزدیک تر میشه!
    پاسخ:
    بسیاری از انتخابات به خود مردم برمیگرده ... چون دولت ها رو ما انتخاب میکنیم ... و تا الان که نتایجش رو دیدین...!!!
    اول اینکه ممنون از اینکه انتقاد پذیر هستید و فارسی را پاس داشتید!
    دوم اینکه با این اوصاف باید یک امام دیگری پیدا شود و این اسلام لیبرالی را سرنگون کند و انقلابی جدید بنا نهد؛ انشاءالله.
    پاسخ:
    خواهش میکنم دوست گرامی ...!
    خب بله قطعا ... تمام دنیا منتظر این منجی موعود هستند ...!
  • مهدی ن.لطفی
  • سلام. مطلب جالبی بود.
    فقط خواستم یه نکته ای رو متذکر بشم.
    شما نوشتید "نفر بعدی آقای هاشمی بود که بعد از روی کار اومدنش نخست وزیری رو ملغی اعلام کرده و قدرت اصلی رو به دست گرفتند چون نمیخواستن نقش فرمایشی داشته باشن" که درست هست.
    اما این دلیل داشت.
    در همون جلسه خود رهبری هم موافق بودن که نخست وزیری به جهت اختلافاتی که با میرحسین موسوی داشتن و مسائلی که پیش اومد بین ایشون و امام، ملغی بشه.
    جالب اینه خود میر حسین هم موافق بوده.
    واقعا باید اون دوره بازخوانی بشه. خیلی مهمه.

    پاسخ:
    بله نکته ای که در باب موسوی گفتین رو قبول دارم ... حتی رهبری (که در اون زمان رئیس جمهور بودند) برای دور دوم نخست وزیری به شدت با ایشون مخالف بود ... اما در انتها امام خمینی با نخست وزیری اش موافقت کرد
  • مهدی ن.لطفی
  • یک نکته ی دیگه هم میخوام اضافه کنم

    این که متأسفانه یکی از دلایل گسترش گفتمان توسعه ی اقتصادی و توسعه ی سیاسی در بدنه ی حکومت اینه که واقعا حوزه و دانشگاه نظریه ی منسجم و کاربردی ای در خصوص اقتصاد اسلامی ارائه نکردن.
    حالا چرا فقط میگم در بحث اقتصادی؟
    چون اساسا توسعه ی سیاسی برای هموار کردن راه توسعه ی اقتصادی بوده. حالا از نوع لیبرالی.

    متأسفانه پس از شهادت مطهری و بهشتی و باهنر و مفتح و... در مقاطع مختلف، اساسا خیلی در مسیر توسعه ی مفاهیم نوین متناسب با نیاز حاکمیت موفق نبودیم. برای همینم عرصه برای غرب زده ها باز شد.

    مثلا یکی از دفاع های جریان هاشمی اینه که خوب اگر این کار رو نمی کریم چی میکردیم؟ شما نظریه ای داشتید؟
    هر چند این دفاع بسیار ساده لوحانه ای هست و جواب های زیادی داره.
    اما این مسئله در اقل ممکن نشان دهنده ی نبود نظریه ای ایجابی برای هدایت سکان اقتصادی رو میرسونه.
    والا در بعد سیاسی این ها هنوزم نظریه ای مترقی تر از جمهوری اسلامی ندارن.
    با ادعا کار ندارم. حقیقتا قوه ی استدلال فلسفی و فقهی این نظریه مافوق تصور خیلی هاست.
    پاسخ:
    حرف شما درست ...
    منم قبول دارم ... کمکاری از جامعه انقلابیون بوده چه در حوزه چه در دانشگاه ...!
    اما اگر در 20 الی 30 سال گذشته شاید نظریه پردازی نداشتیم ... در حال حاضر کسانی رو داریم که خیلی در صدا و سیما و دانشگاه ها بهشون تریبون داده نمیشه ... وگرنه حتی برای اقتصاد، بسته پیشنهادی هم دارن ... حتی در تمامی زمینه ها ، چه آموزشی چه معماری چه حقوقی چه بحث شفافیت و ...

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">