دشمن شناسی

سوره توبه آیه 8: چگونه با مشرکان عهدشکن ، وفای به عهد توان کرد؟؟!!!! در صورتیکه آن ها بر شما ظفر یابند ، مراعات هیچ عهد و پیمان را نخواهند کرد و به زبان بازی ، شما را خوشنود می سازند!! در صورتی که در دل جز کینه شما ندارند و بیشتر آن ها فاسق و نابکارند!!!

دشمن شناسی

سوره توبه آیه 8: چگونه با مشرکان عهدشکن ، وفای به عهد توان کرد؟؟!!!! در صورتیکه آن ها بر شما ظفر یابند ، مراعات هیچ عهد و پیمان را نخواهند کرد و به زبان بازی ، شما را خوشنود می سازند!! در صورتی که در دل جز کینه شما ندارند و بیشتر آن ها فاسق و نابکارند!!!

مشخصات بلاگ
دشمن شناسی

حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو
و اندر دل آتش در آ پروانه شو پروانه شو

هم خویش را بیگانه کن هم خانه را ویرانه کن
و آنگه بیا با عاشقان هم خانه شو هم خانه شو

باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی
گر سوی مستان می روی مستانه شو مستانه شو

چون جان تو شد در هوا ز افسانه شیرین ما
فانی شو و چون عاشقان افسانه شو افسانه شو

۳۹ مطلب با موضوع «متفرقه» ثبت شده است

 

از شنیدن فوت استاد نادر طالب زاده متاثر و متاسف شدم... 

در دهه نود مخاطب برنامه هاش مثل "راز و عصر" بودم و مستند هایی چون "ما آنجا بودیم" که درباره واقعه 11 سپتامبر آمریکا ساخته بود... 

در این سال های اخیر هم همایش بین‌المللی روشنگرانه "افق نو" سر و صدایی به پا کرده بود و دعوت از مهمانان خارجی خصوصا مامورین سابق سرویس های جاسوسی، حساسیت روی ایشون رو به شدت بالا برده بود... به طوری که در این اواخر سرویس ها، مدعوین رو تهدید و بازپرسی می کردن و اجازه سفر به ایران رو برای حضور در همایش نمی دادن...! 

از روشنگری ها و آثار ایشون در فضای مجازی خیلی گفته شده، منتها می خوام به یک بخش دیگری از کار و تاثیر ایشون بپردازم... 

یکی از فیلسوفان مشهور شرقی که با استاد طالب زاده روابط نزدیکی داشت و چند بار به ایران اومده و با اندیشمندان ایرانی هم نشست هایی داشته و در کنفرانس افق نو هم شرکت می کرد، پروفسور الکساندر دوگین روس هست که در دنیای سیاست به "مرد پشت پرده پوتین" معروفه...! 

استاد طالب زاده برای تبیین و تبلیغ مذهب تشیع، از دوگین دعوت به عمل آورد تا در معیت ایشون به پیاده روی اربعین برن (عکس بالا) و پس از تجربه پیاده روی دوگین اعتراف می کنه که:

"‌ پیاده روی اربعین شبیه به یک حادثه آخرالزمانی و مقدمه تحول جهانی است." 

این استراتژیست روسی به ادعای خودش در کتاب "بعد چهارم سیاست" ، روسیه امروز نه نگاه کمونیستی و فاشیستی سابق رو قبول داره و نه به لیبرال-دموکراسی غربی دلبسته است بلکه به دنبال دکترین جدیدی می گرده که هم  در برابر امپریالیسم غرب بایسته و هم روسیه جدید رو قدرتمند بسازه.... 

در همین راستا با ایران به دلیل تفکر شیعی و شعار نه شرقی، نه غربی (نه به کمونیسم و نه به لیبرالیسم ) هم سویی عجیبی پیدا کرده... چون دوگین اعتقاد داره که بین تفکر شیعی و مسیحیت ارتدوکس در باب ظهور منجی نقاط اشتراک زیادی هست...! 

با دکترین "اوراسیای نو" دوگین، پوتین برای ایران نقش کلیدی رو در کنار روسیه قائل هست و با ایران در برابر زورگویی های غرب ایستاده و صد البته هم به دنبال تامین منافع خودش هست اما می دونه با صحنه گردانی ایران در منطقه، به این شریک راهبردی برای ثبات و قدرت حاکمیتش نیاز داره...! 

​​​​​​

ارتباط همیشگی استاد با چنین اندیشمندانی که باعث شده گاها تحت تاثیر تشیع قرار بگیرند و به عنوان یک تفکر مستقل و موثر تحسینش کنند، از نکات مثبت کارنامه ایشون هست... 

ان شاءالله روحشون قرین رحمت الهی باشه... 

_________________________________________

چندی از کارشناسان و فعالان و مدعوین افق نو:

"مایکل اسپرینگمن" وکیل، نویسنده، کارشناس سیاسی، دیپلمات سابق، و کارمند سابق و افشاگر وزارت خارجه‌ی آمریکا 

"فیلیپ جیرالدی" عضو سابق سازمان جاسوسی آمریکا 

"کوین برت" نویسنده و کارشناس آمریکایی 

"سندر هیکس" فعال و محقق آمریکایی 

"کیلب ماپین" خبرنگار آمریکایی... پیشنهاد میدم مستند "رویای ایرانی" ماپین رو ببینید 

  • مهدیه ...

در حال شستن ظرف ها بودم که مادر اومد تو آشپزخونه ، کنارم ایستاد و مطلبی رو بهم گفت و رفت...
من در حالی که لبخند سردی رو لبام نقش بسته بود با خودم گفتم: "خدایا ! این دفعه برام چه نمایشی ترتیب دادی؟!"
و انتظاری همراه با شگفتی برای نمایشی دیگه و رنجی دیگه...!
سالهاست یاد گرفتم که برای دردها و رنج هایی که می کشم زیاد گله و شکایت نکنم ...
چون می دونم عواقب کارها و نتیجه ی گناه هایی هست که در گذشته مرتکب شدم ...
و الحق که چقدر از این رنج ها و نمایش ها ، یاد گرفتم ... و هر روز پخته تر از دیروز ... !
از رنج می گفتم ...
خالق جهان در کتابش قرآن تاکید کرده که :
"لَقَد خَلَقنَا الانسانَ فی کَبَد" *... براستی که انسان را در رنج آفریدیم...!
انسان ذاتش با رنج گره خورده ...
انسان رنج نکشیده هرگز نمی تونه یک انسان تکامل یافته و اشرف مخلوقات باشه ...
انسان رنج نکشیده مثل موجودی اَلکَن، گُنگ و مَفلوجی هست که فقط در عرض زندگی اش، حیات داره نه در طول زندگی اش و موقعیتی برای رشد کردن نداره ...!
از این رنج شکایت نکنیم چون شروع همه این ها در عالم ذَر* بوده...!
عالمی که ارواح انسان ها قبل از اَبدانشون* خلق شده بود...
اونجا، خدا از همه انسان ها پیمان گرفت و پرسید:
"اَلَستُ بِرَبّکُم ؟" آیا من پروردگار شما نیستم .... "قالوا بَلَیٰ "*...و همه گفتند بله ...!
و از اینجا بود که داستان "بله و بلا" و نمایش بزرگ خداوند روی زمین آغاز شد...!
جایی که انسان به فتنه و بلا گرفتار میشه تا میزان ایمان و عبودیت اش سنجیده بشه و هر چه ادعا بیشتر، رنج و بلا هم بزرگتر!!
به خاطر بسپاریم بعضی از انسان ها از این نمایش با تمامی رنج هاش لذت می برن ...
مثل واقعه کربلا که حضرت زینب پس از واقع شدن اون همه درد و رنج و جنایت، در انتها گفت که من چیزی جز زیبایی ندیدم (ما رَاَیتُ الا جَمیلا)* ...!
فکر می کنین یک انسان به چه میزان از وارستگی باید برسه که بتونه چنین تناقضی رو هضم کنه...!
رنج بکشه ، اما از رنج کشیدنش (در راستای تکاملش) لذت ببره ... !
راستش خیلی سخته ، برای ما آدم های خاکستری خیلی سخته اما ناممکن نیست...!
پس خدایا ! ممنونم که من رو لایق رنج کشیدن دونستی ... تا بتونم نوعی خداگونه بشم ...!
____________________________________________
*) ابدان: بدن ها
*) در بعضی تفاسیر اشاره به عالم غیب یا باطن همین دنیا داره
*) آیه 4 سوره بلد
*) آیه 172 سوره اعراف
*) البته در واقعه کربلا تمامی زشتی در مقابل تمامی زیبایی قرار داشت ... شجاعت،شرافت، غیرت و اطاعت در یاران امام حسین علیه السلام

  • مهدیه ...

 

15 مهر ، روز روستا


اطراف خونه مادربزرگ تا چشم کار می کرد ، شالیزارهای برنج بود و انبوه درختها و آسمان آبی و نور خورشید که بر خوشه های طلایی برنج می تابید... شاید یکی دو تا خونه هم در فواصل خیلی دور به چشم می خورد...! 


بهار می شد و بوی نم و خاکستر چوب و زمین گلی و گل بازی... بوی خلواش و چوچاق (سبزی محلی)... بوی خوش خوشه های برنج که تازه داشتند قد می کشیدند و ما موقع رد شدن از کنار خوشه ها، روشون دست می کشیدیم که حال آدم رو خوب می کرد ...بهار بود و آلوچه و انبه ی محلی... ! 


تابستون می شد و گرما و رطوبت و صدای جیرجیرک...انگور و انجیر و هلو ... روزهایی که با بچه ها به انتهای باغ پشتی می رفتیم و دنبال گنج می گشتیم...! 
اما اونجا انقدر بهمون خوش می گذشت و می خندیدیم و می خوردیم که گنج از یادمون می رفت ... و البته غافل از اینکه گنج اصلی، صفا و معصومیت کودکانه تو اون باغ های بهشتی کوچیک بود...! 
وقت درو ، ما هم گاهی خوشه های بریده شده ی برنج رو، رو دوشمون می ذاشتیم و می بردیم انبار ... کلی هم به خودمون افتخار می کردیم که مثلا داریم کمک می کنیم ... اون همه گرما و تعرق و سوزش پوست ... اما انگار نه انگار... دوباره می رفتیم سراغ بازی ...! 


پاییز هزار رنگ می شد و خوج (میوه محلی) و انگور ژاپنی... بوی نارنج و پرتقال... پرتقال نارسی که می چیدیم و به زور با نوک انگشتامون پوست سفتش رو می کندیم و در حالی که از شدت ترشیِ نارس بودنش چشمامون بسته می شد، می خوردیمش... بعد می رفتیم تو مزارع خالی، خاله بزغاله ، بازی می کردیم...! 


زمستون می شد و سرمای جان سوز و صدای اره برقی و شُغال و شب جغد*... پرنده ای که قدیمی ها نحس می دونستن، اما مگه میشد عاشق صداش نشد...!صبح زمستون اگه آفتاب هم می زد، بازم انقدر سرد بود که دوست نداشتیم از زیر لحاف سنگین و چند کیلویی مادربزرگ بیرون بیایم ... !

 

خلاصه زمان گذشت و گذشت تا اینکه بزرگ شدیم...

امروز که میریم خونه مادربزرگ، روستا هنوز همون هوا رو داره اما حالش رو به راه نیست ...مردم به خاطر مشکلات ، یکی یکی زمین هاشون رو ، گذاشتن برای فروش و هر سال تو روستای آبا و اجدادی، به جای خوشه های برنج ، ویلا سبز می شه ...!
حالا دیگه دور و بر خونه مادر بزرگ پر شده از خونه های ویلایی و بعضا آپارتمانی... زمین ها دارن خشک می شن و جاشون رو به سنگ و آهن  میدن ...!😔 


با تبریک حلول ماه ربیع الاول... 

___________________________________________________________
پ.ن: خبرگزاری فرهیختگان اعلام کرده که متاسفانه یک سوم شمال، ویلا شده و هر سال بیشتر از قبل به تصرف ثروتمندان در میاد...!

*هنوزم عاشق صدای جغد هستم... برای من هزار بار زیباتر از صدای بلبله... یه غربت و حزن و خوفی تو صداش هست که فوق العاده است...انگار همیشه ذکر "یا هو" میگه...! 

  • مهدیه ...

 

مدال آوران پر افتخار در پارالمپیک 2020 توکیو...!

تبریک به شما و خانواده هاتون همشهری...! 👏👏

هیئت اعزامی ورزشکاران پارالمپیکی که به نام نامی شهید سلیمانی مزین شده بود، پر افتخار ترین دوره رو در مدال آوری رقم زدند...!!🌹

 

  • مهدیه ...

 

یکی از دوستانم که 10 ساله با هم ارتباط داریم، فقط در یک ماه ژولای، 59 دفعه بهم زنگ زده...! 

تو نظر اول شاید فکر کنید آدم بدی هستم که جوابش رو ندادم... از اونجایی که ایشون، به این مساله شرطی شده بودن، روش های دیگری جایگزین شد تا از این عادت نابجا دور بشن... البته غیر از شرطی شدن، تربیت و عادت خانوادگی هم هست...

فرض کنین از تماس یک ساعته دوستم، اکثرا 59 دقیقه ایشون یکریز صحبت میکنه و از ناراحتی هاش میگه و یک دقیقه باقی مانده در جواب های من در حد "آره، نه، عجب و غیره" خلاصه میشه...!!!

 

اما واقعا چرا...؟!

شاید یکی از این موارد، احساس تنهایی شدیدی هست که اکثرا تجربه اش کردیم... متل اینکه تو جمع و بین خانواده هستی ولی خیلی احساس تنهایی می کنی...

 

احساس تنهایی و انزوای افراد در دورانی که بشر بیشتر از هر زمانی خودش رو متمدن تر و پیشرفته تر از اعصار گذشته می بینه، شاید کمی عجیب به نظر برسه...

 

چرا با وجود آسایش بیشتر، هر روز آرامش کمتری داریم... چرا به جای اینکه در کنار هم به آرامش برسیم، با فرار از هم به دنبال آرامشیم..!

 

گاها می بینیم افراد مجرد ناراحت از تجرد خودشون، و افراد متاهل ناراضی از تاهل خودشون...! تو صفحات مجازی پر هست از افرادی که به عشقشون نرسیدن و حتی پس از تاهل هم، پست های عاشقانه برای عشق نافرجامشون میذارن... ناراحت از بی وفایی ها و خیانت ها... ناراضی از شرایط مالی و اجتماعی...

 

نظر شما چیه و چقدر تجربه داشتین؟! چه راهکاری دارید؟

___________________________________________

پ. ن: خانم ها پس از ساعت ها درد و دل نه دنبال تایید و تکذیب هستن نه ارائه راهکار، این فقط روشی برای تخلیه شون هست، بعد حالشون خوب میشه...! برای آقایون متاهل گفتم که تحمل کنن و شنونده خوبی باشن...!

  • مهدیه ...

 

 

6 سال پیش، بعد از تحلیل انتخابات 88 در ایران و برای از بین رفتن شبهاتی من جمله تقلب و انتخابات مهندسی شده ، تصمیم گرفتم که مشارکت سیاسی خودم رو بیشتر کنم و عضو ناظرین شورای نگهبان شدم تا بتونم از نزدیک شاهد روند برگزاری انتخابات بوده و نقد جامع تر و منصفانه تری در این زمینه داشته باشم. 

کار ناظر، نظارت بر روند اجرای درست انتخابات در هر حوزه انتخابیه است که هر حوزه متشکل از گروه ناظران (ناظر مسئول و ناظران عادی)، عوامل اجرایی (نماینده فرماندار و منشی ها)، عوامل نیروی انتظامی، نماینده کاندیداها و در ادامه نظارت بازرس کشور، نماینده دادستان، خبرنگاران و ... است. 

این گروه ها اجازه دخالت در کار همدیگه رو ندارن، به علاوه اینکه هیچ کدوم از این عواملی که نام بردم حق ندارند حتی برای افراد رای دهنده کم سواد یا بی سواد، اسم کاندیدا رو بر روی برگه رای بنویسند مگر اینکه از خود مردم عادی باشند. ضمن این که ما ناظران از لحاظ قانونی اجازه تبلیغ برای هیچ کدوم از کاندیداها رو چه در فضای حقیقی و چه مجازی نداریم و به اصطلاح باید بی طرف باشیم!

با وجود حضور این تعداد افراد با سلیقه های مختلف در هر حوزه انتخابیه، ادعای تقلب کردن (چند میلیونی) باورپذیر نیست چون پس از اتمام زمان اخذ رای و هنگام شمارش آرا، نماینده هر کدام از کاندیداها _ به علاوه عوامل نظارت و اجرایی و انتظامی_ حضور دارند و از میزان رای کاندیدای خودشون مطلع هستند و به سرعت به نماینده های دیگر در حوزه های مختلف می تونن اطلاع رسانی کنند و به راحتی میزان رای کلی رو تخمین بزنند!

بعد از شمارش آرا تمامی برگه ها داخل صندوق گذاشته شده و صندوق پلمپ میشه و به فرمانداری ها میره.

اما تخلف در هر انتخاباتی میتونه انجام بگیره چه اینکه خودم هم چنین وضعیتی رو تجربه کردم اما به اون میزان نیست که بخواد در رای نهایی تاثیر چندانی بذاره، یا مجازات خریدن رای ، مربوط به دادستانی هست و ربطی به تخلف عوامل داخل حوزه انتخابیه نداره که افراد نا آگاه به راحتی به چند صد هزار نفر عوامل دخیل در انتخابات (چه مسئولین بالاتر چه پایین تر) تهمت می زنند که در رای ها دستکاری کرده اند، به هر حال (در اون دنیا) باید جوابگوی چند صد هزار نفر آدم باشند ان شاءالله !!!

_________________________________________________________

پ.ن: در انتخابات 88 هم جبهه لیبرال (اصلاح طلب هایی همچون خاتمی) هر چند دیر اعتراف کردند که در انتخابات، تقلب چند میلیونی اتفاق نیفتاده وگرنه باز شماری آرا رو به صورت رندوم می پذیرفتند، اما نپذیرفتند چون میدونستن نتیجه مورد نظرشون از صندوق ها بیرون نمیاد و کشور متحمل هزینه های مالی و جانی زیادی شده و چند سال بعد هم با وقاحت دوباره تَکرار کردند. 

افرادی چون خاتمی اگر نحوه برگزاری انتخابات رو قبول نداشتند، که خودشون هم محصول همین انتخابات بودند، چند سال بعد به صورت پنهانی و بی سر و صدا نمیرفتن در حوزه هایی مثل دماوند رای بدن که آبروی خودشون هم بره چون اعتقاد دارم چنین افرادی از فرطِ نفاقِ درونشون، جمع متناقضین هستن...!!! 

 

  • مهدیه ...

​​​​​​

*با کسب اجازه و اقتباس از سهراب سپهری عزیز*

قایقی باید ساخت ... باید انداخت به آب 
دور باید شد از این شهر گناه 
که منم خسته از این شهرُ، در و دیوارش 
از خودم ... از دِگران
گویم اینجا اما... شهر ما، این طرف دریاهاست
 که در آن پنجره ها رو به گناهان باز است
من عجب دارم از این شهر گناه
که چرا کُن فَیَکونَش نکند خشم خدا
خشمِ از بدبینی، بد دلی، بد خُلقی
حسد و غَرُّ و ریا ... طمع و حرص و زِنا
قایقی باید ساخت... باید انداخت به آب 
دور باید شد از این خشم اِله
با خود اندیشیدم
شاید اما، به هوای دل یک کودک شهر... که در او 
عوضِ رنگ و ریا ... در دلش هست صفا ... شوق و وفا
شاید اما، به هوای دل یک مادر شهر... که پیِ فرزندش 
می کند حرز و دعا ... از سر عشق، نگاه
شاید اما، به هوای دل یک ماهی گیر ... که دهد از بارَش
به فقیر و پسر و پیر و گدا ... می خرد حُبّ خدا 
و خدا در گذرد از ادبِ این بشرِ دلقِ سراپا تقصیر 
شایدم، وقت دهد، تا بِکند این تغییر 
گر خدا بسته بدین خَلق، امید
پس چرا من نکنم خلقِ امید
حال گویم اما 
قایقی باید ساخت؟! ... باید انداخت به آب؟!
دور باید شد از این شهر گناه ؟!
یا بمانم، بشوم، محو تماشای جهان گردون
به خودم وقت دهم ... سخت دهم 
تا شوم پاک، از این بار گناه 
 و جمیعاً، برَهیم ازهوس و کِید و هوا
آن زمان است خدا، بدهد شهر امید 
که در آن پنجره ها رو به تجلی باز است
و امید دل این مردم شهر... که رساند او را  


امضاء: مَسوِ بی دل!

__________________________________

با عرض تبریک به مناسبت عید مبعث پیامبر رحمت، حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله 

  • مهدیه ...

​​چند هفته پیش بود سریالی هالیوودی می دیدم که اتفاقاتش تو پاریس می گذشت... نمی دونم هدف کارگردان از ساختنش، نقد فضای فرانسه و فرهنگ مبتذلشون بود یا برعکس نوعی تحسین این ابتذال!!

در بسیاری از  داستان ها و تاریخ از پاریس به عنوان شهر عاشقان یاد می شه...!!   

نمی دونم چرا این عبارت برای من قابل هضم نیست...!

با توجه به ذهنیتی که از سال ها پیش در مورد فرانسه و فیلم های فرانسوی و مشاهده مستندات داشتم ، هیچ عبارتی بهتر از " فرهنگ بیش از حد جنسی زده" به ذهنم خطور نمی کنه ...!!

در فرانسه انگار پایه همه چیز با س. ک. س تعریف میشه:

 صنعت (برای مثال مجسمه سازی، برداشتی از دوران فلورانس و میکل آنژ)، هنر (سینما و موسیقی پورن)، اقتصاد (تبلیغات به روش پورن)، غذا (تحریک کننده)، عطر (تحریک کننده)، اجتماع (روابط جنسی افراطی)، خانواده (داشتن معشوقه جدا برای هر یک از همسران) و ...

این صرفا نگاه شخصی من نیست، تعریف خود غرب از جامعه بسیار بی در و پیکر فرانسه است...!

با این حال در غرب و در نگاه فرویدیسم هیچ حدّ یَقِفی برای رابطه جنسی وجود نداره ...!

 خبرهای عجیبی که از غرب می رسه ؛ گزارشات تجاوز، از زنان و کودکان (چه پسر، چه دختر) به تجاوز به حیوانات و وسائل عمومی ( با عرض پوزش لوله اگزوز ماشین ها، دستگاه خودپرداز)!! و ازدواج با همجنس و حیوان به وسائلی همچون پتوی شخصی رسیده ...!!

در این شرایط هیچ عجیب نیست که فرانسه خبر تعیین سن زنای با محارم از 18 سال به بالا رو اعلام می کنه...

معتقدان به قاعده : "الانسانُ حریص علی ما مُنِع " نظری ندارند ...؟!*

____________________________________________________

 *یادمون باشه این قاعده وحی منزل نیست که همیشه کاربردی باشه ...بسیاری از آدم ها هر جا براشون منفعتی باشه از این عبارت استفاده می کنند! شخصا این قاعده رو در تربیت کاربردی نمی دونم، چون به اراده و اختیار انسان اعتقاد دارم.

  • مهدیه ...

  • مهدیه ...

 

روز نیروی دریایی ارتش رو به همه دریادلان ارتشی وفادار و خادم این سرزمین خصوصا پدر عزیزم تبریک می گم ...

ان شاءالله شاهد اقتدار هر چه بیشتر نیروهای مسلح مون در عرصه منطقه ای و بین المللی باشیم ...

و اما...

قشنگی ماجرا اینجاست که امروز به بهانه هفته بسیج، خانواده ی شهیدی رو انتخاب کرده بودیم تا بهشون سر بزنیم ...
اما دوستم شهیدی رو که انتخاب کرده بود نمی دونست ، افسر نیروی دریایی ارتش بوده و دقیقا در روز 7 آذر 59 و در عملیات دلاورانه مروارید ناوچه پیکان شهید شده بود ... !

شهید جاوید الاثر ، علی اصغر مخصوص ...!

 روز نیروی دریایی ارتش هم به افتخار همین عملیات در 7 آذر نام گذاری شد...

  • مهدیه ...