دشمن شناسی

سوره توبه آیه 8: چگونه با مشرکان عهدشکن ، وفای به عهد توان کرد؟؟!!!! در صورتیکه آن ها بر شما ظفر یابند ، مراعات هیچ عهد و پیمان را نخواهند کرد و به زبان بازی ، شما را خوشنود می سازند!! در صورتی که در دل جز کینه شما ندارند و بیشتر آن ها فاسق و نابکارند!!!

دشمن شناسی

سوره توبه آیه 8: چگونه با مشرکان عهدشکن ، وفای به عهد توان کرد؟؟!!!! در صورتیکه آن ها بر شما ظفر یابند ، مراعات هیچ عهد و پیمان را نخواهند کرد و به زبان بازی ، شما را خوشنود می سازند!! در صورتی که در دل جز کینه شما ندارند و بیشتر آن ها فاسق و نابکارند!!!

مشخصات بلاگ
دشمن شناسی

حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو
و اندر دل آتش در آ پروانه شو پروانه شو

هم خویش را بیگانه کن هم خانه را ویرانه کن
و آنگه بیا با عاشقان هم خانه شو هم خانه شو

باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی
گر سوی مستان می روی مستانه شو مستانه شو

چون جان تو شد در هوا ز افسانه شیرین ما
فانی شو و چون عاشقان افسانه شو افسانه شو

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دعا» ثبت شده است

 

فرازی از دعای کمیل :

خدایا بیامرز برایم آن گناهانی که می درد پرده های پاکدامنی ام را ...

خدایا بیامرز برایم آن گناهانی که فرو ریزد عذاب ها را ...

خدایا بیامرز برایم آن گناهانی که حبس میکند دعا را ...

خدایا بیامرز برایم آن گناهانی که نازل کند بلا ها را ...

خدایا بیامرز برایم آن گناهانی که دگرگون سازد نعمت ها را ...

 

و چه نعمتی بزرگتر از  وجود امام معصوم ، و چه غفلتی بدتر از نبود امام معصوم ... !

به ما شیعیان که امیدی نیست ...

دلمان خوش است به عهدی که صاحبش به وفای آن سوگند یاد کرده است ...!

الها  ... به اضطرار تمام مظلومانت در عالم دون ، به اضطرار اولین و آخرین مظلوم ...

برسان برایمان آن منجی وعده داده شده را ...

 

فرازی از دعای ندبه

اِمامُنا ...

کی می شود که به سرچشمه های پر آبت در آییم و سیراب شویم ... !

کی می شود که صبح و شام را با تو بسر کنیم ... !

کی می شود که تو ما را ببینی و ما تو را و پرچم پیروزی را برافراشته باشی ... !

 

*اللهم عجّل لولیک الفرج*

 

 

 

  • مهدیه ...

من عرف نفسه ... فقد عرف ربّه

 

عرفه یعنی شناخت و معرفت ... عرفات محلی برای خودشناسی ... سرمست از نشئه عرفان پروردگار ... و بعد به سمت مشعرالحرام باید رفت که گشایش دریچه ای از اندیشه و فکر و شعور در درون آدمی و آنوقت هوشیاری پس از مستی ...!!!

 

منتخبی از دعا ...

زیادتی:

 

الهی انا الفقیر فی غنای فکیف لا اکون فقیرا فی فقری ...

خدایا من در توانگری خود نیازمندم و چگونه در نداری خود نیازمند نباشم ...!

 

الهی انا الجاهل فی علمی فکیف لا اکون جهولا فی جهلی ...

خدایا من  در دانش خود نادانم و چگونه از نادانیم، نادان نباشم  ...!

 

الهی ما اقربک منّی و ابعدنی عنک...

خدایا چقدر به من نزدیکی و من از تو دورم ...

 

الهی متی غبت حتی الی دلیل یدلّ علیک ...

کی نهانی تا نیازمند برهان باشی که بر تو دلالت کند ...

 

لا تضیّع عنده الودایع ...

ای کسی که امانت ها نزد او ضایع نگردد ...

 

یعلم خائنة الاعین و ما تخفی الصّدور و غیب ما تاتی به الازمنة ...

ای کسی که می داند خیانت چشم ها را ! و آنچه در قلب ها پنهان است و غیب (آینده ) دوران ها...

 

 

الهی ...!

ببخش بر این بنده گنهکار

 

با تبریک عید قربان ... عید بندگی ...

  • مهدیه ...

 

تو مسیری تاریک قدم میزدم و همه چی برام گنگ بود عین کسی که چشماش تار میبینه و گوشاش نمی شنوه... با خودم فکر میکردم : " باورم نمیشه ... چقدر این بیماری شایع شده ... تو این دوره و زمونه ، خیلی کم پیش میاد کسی جون سالم به در ببره ... وای خدای من ... منم سالهاست دچارش شدم ... اما به علایمش دقت نکرده بودم ... یکی می گفت فقط معجزه است که می تونه به داد مردم این شهر برسه ... حالا چیکار می شد کرد ؟!

پر از ترس و دلهره و خجالت و شرم ... مردم که از کنارم رد می شدن انگار از نگاهم میخوندن که بیمارم ... با حالت شماتت بهم خیره میشدن ... نگاهشون قابل تحمل نبود ... مگه چیکار کرده بودم ؟!

وقتی با جزئیات بیشتری پیش رفتم ، دیدم حق دارن ... چون منم بارها همین نگاه شماتت گونه رو نسبت به بقیه داشتم ... چی شده که حالا این حرکات منو ناراحتم میکنه ...!

شاید حقم بود ... با خودم گفتم:

یادت نمیاد اون موقع که راحت چیزی رو در مورد شخصی که خودت ندیده بودی، باور میکردی ، تازه یه چیزم بهش اضافه میکردی و به بغل دستی ات میگفتی ...!

حالا که بیماری ات اینطور اوج گرفته ... و شدی عین جزامی ها ... به فکر افتادی ...

نفس لوامه دم گوشم: با آبروی چند نفر بازی کردی ..؟ چرا جواب نمیدی؟!  نمی تونی صحبت کنی ؟ نمیخوای حرفی بزنی و مثلا از خودت دفاع کنی ؟!! اصلا چه طوری میخوای دفاع کنی ؟! مگه خودت همین فرصت رو به دیگران دادی تا از خودشون دفاع کنن ؟!

این حرف من همیشه آویزه گوشت باشه که:

دختر جون ، باغچه هر کی رو بیل بزنی بالاخره توش دو تا کرم پیدا میشه ...!

آدما اکثرا خاکستری هستن و تو هم از این قاعده مستثنی نیستی ... آدم سفید یا سیاه مطلق کم هست!!

نه الکی شخصی رو مقدس اردبیلی کن که جای خدا بپرستی اش ... نه اینکه تا یه خطایی ازش دیدی بذاری کنار شمر ذی الجوشن ...!

حالا اگرم یه حرکت اشتباهی از شخصی دیدی تو بوق و کرنا نکن ... تو که شیعه علی هستی ، یادت رفت که علی علیه السلام می گفت اگه کسی رو دیدی گناه کرده فردا به چشم گناه کار بهش نگاه نکن ، شاید که شب قبلش توبه کرده باشه ...!

متاسفانه تو بیماری ... قلبت بیماره ... ذهنت بیماره ... روح ات بیماره ... با خودت چی کار کردی ؟!  که هیچ راهی نمونده جز معجزه ... !

برو توبه کن ...!

خدا که همیشه راه تقلب برا بنده هاش میذاره ... شب های قدر داره میاد ...برو توبه کن که شاید خدا ببخشه ...

اما وای بر تو که اینقدر حق الناس به گردنت هست...!

اونم زمانی بفهمی که نامه عملت دستت هست و توش نوشته زناکار...!!!!!!!!!!!!

خدایا آخه من کی .... این کارو کردم که خودم خبر ندارم ...!!!!!!!!!!!!

چطور ممکنه ...؟!

همون موقع یکی هس که میاد کنار دستت و آروم زیر لب میگه : این روایت یادته که میگفت: الغیبة اشدّ من الزّنا ...

تفسیرش خیلی ساده است ... (تو خلوت)زانی و زانیه وقتی به این کار دست میزنن هر دو راضی هستن به این کار ... تازه شایدم بعدش توبه کنن ...و آبروشون محفوظ بمونه ...

اما عیب دیگران رو گفتن سبب آبرو ریزی هست که هرگز نمیشه جمعش کرد ... وای بر شما که غیبت که هیچ ، اینقدر به هم افترا و تهمت1 زدید ... بعد نشستین و مثلا تو دعای ندبه خوندین :

این قاطع حبائل الکذب و الافترا ...!

چیه ؟ فکرشم نمیکردی که خودتم مشمول همین بخش باشی کذّاب ...!

 

این جملات عین پتکی بود که بر فرق سر بنده فرود میومد و من هیچ جوابی نداشتم که به خودم! بدم ... همه چی از توهمات ذهن و قلب بیمارم شروع شد که خوب تربیتشون نکرده بودم ... جلا نداده بودم .. پیش گیری نکردم و حالا رسیده بود به اینجا ...

رسیده بود به دعای ابو حمزه ثمالی که وقت سحر میخوندم:

خدای من

هر زمان گفتم که آماده و مهیا شوم و برای نماز برابرت ایستادم و راز دل با تو گفتم ... در وقت نماز خواب خفیفی بر من افکندی ... و از دلم، حال مناجات خود را ربودی ...

و چرا هر وقت گویم درونم خوب شد و نزدیک است همنشین توبه کاران باشم، برایم یک گرفتاری رخ دهد که قدمم بلغزد و حائل گردد میان من وخدمتت ای مولایم ...!

شاید از درگاهت مرا راندی و و چون دیدی حق ات را سبک شمارم پس دورم کردی ...

و شاید مرا در مقام دروغ گویان یافتی و دورم انداختی ...

یا شاید دیدی شکرگذار نعمت هایت نیستم پس محرومم ساختی

یا دیدی از غافلانم از در رحمتت ناامیدم کردی ...

یا شاید دیدی که هم انس مجالس بیگانگانم ، مرا با آنها گذاشتی...

یا شاید به جرم و گناهم کیفرم دادی ...

 *******************************

اینا رو گفتم تا یادمون باشه وقتی اتفاق ناگواری تو زندگی برامون پیش میاد ، از خدا ناراحت میشیم و میگیم مگه چی کار کردم که همچین بلایی بایستی سرم میومد ... دزدی کردم... مال مردم رو خوردم ... جنایت کردم ... زنا کردم ...؟!

آره شاید هیچ کدوم رو مرتکب نشده باشی اما به توهمات ذهن و قلب بیمارت توجه کن ...

تا شاید از رستگاران باشی!

بیاین منصفانه قضاوت کنیم ...!

همین یک گناه که در ماه رضمان ترک شود، مارا بس ...!

 

______________________________________________________________

1. همین موضوع "افترا" توسط یه سری توهمات اذهان بیمار، برای یکی از دوستان صمیمی بنده رخ داده که اصلا بعد از این همه مدت ،هنوزم این حرف ها رو نمی تونم هضم کنم ...

خواهشا تو این شب ها براش دعا کنین تا بتونه رفع اتهام کنه ... و برای تمامی قلب های بیمارمون که نادانسته یا دانسته با آبروی مردم بازی می کنیم ...

تازه اینجاست که به عمق فاجعه پی بردم ...!!!

  • مهدیه ...

سوره غافر آیه 17:

الیوم تجزی کلّ نفس بما کسبت لا ظلم الیوم انّ الله سریع الحساب

روزی که هر کسی به موجب آنچه انجام داده است کیفر می یابد امروز ستمی نیست براستی که خدا به سرعت حسابرسی می کند.

 

معنای قرآن رو که می خونی ... بعضی قسمت ها خدا بدجوری تهدید میکنه ... که آدم تو دلش خالی میشه ... منطقا اینه که باید خوب حساب ببری ... ولی از اون جایی که خدا در قرآن گفته:

" الانسان انّه ظلوما جهولا " ...

بشر ستمکار و نادان هست ... می دونست که پی به عواقب کارهایی که میکنه نمی بره... متاسفانه ...!

اما با خدا همیشه یه راهی هست ...!

قشنگیش زمانیه که شب 5 شنبه بشه و بچه شیعه دعای کمیلی که امیر ملک کلام به شاگردش سفارشش رو کرده، بگیره دستش  ...

و ...

بعد از اون همه سوگندی که به عظمت خداوند میخوره ... اللّهم بجبروتک الّتی غلبت بها کلّ شیء ...،

و درخواست عفو و بخششی که داره ... اللّهم اغفر لی الذّنوب الّتی تهتک العصم ...،

و ستارالعیوبی خداوند ... اللّهم و لا تفضحنی بخفیّ ما الطّلعت من سرّی ...،

و اینکه به غیر از خدا چه می شود داشت ... الهی و ربّی من لی غیرک ...،

و اینکه امتحان تو بر من لازم هست ... و الزمنی حکمک و بلاوک ...،

و بر سخت پریشانی من رحم کن ... ارحم شدّة ضرّی و ضعف بدنی و رقّة جلدی...،

و عاجزم از اینکه آتش را بر من مسلط کنی ... اتسلّط النار علی وجوه خرّت لعظمتک ساجده...،

و ناملایمات و حوادث آخرت رو ... و جلیل وقوع المکاره فیها ...،

و شکایت من از تمام گرفتاری ها ... و لما منها اضجّ و ابکی ...،

و استغاثه ام به خداوند ... الهی یا غایة آمال العارفین و یا غیاث المستغیثین ...،

و سوگند خداوند بر پر کردن آتش دوزخ ... ان تملاها من الکافرین من الجنّة و النّاس اجمعین ...،

و ....

 معجزه در انتهاست که اتفاق میفته ... همون تناقض دوست داشتنی (که تو دعای عرفه هم مثالش رو آوردم)...!!!

جایی که همیشه حال من منقلب میشه :

یا سریع الرضا1 ... اغفر لمن یا یملک الّا الدعا.. فانّک فعّال لما تشاء.. یا من اسمه دوا و ذکره شفا و طاعته غنی.. ارحم ماله الرّجا و و سلاحه البکاء

ای خدای زودگذر .. بیامرز کسی را که جز دعا چیزی ندارد که براستی تو انجام دهی هر آن چه را که بخواهی .. ای کسی که نامش دواست و یادش شفاست و طاعتش توانگری است .. ترحم فرما بر کسی که سرمایه اش امید و ساز و برگش گریه و  زاری است

همون خدایی  که بنده اش رو از روی دوست داشتن تهدید میکنه ...

این چوب دوست داشتنی خداوند ...!!!

 

______________________________________________________________________

1. اگر بندگان گناهکارم بدانند که چقدر مشتاق توبه و بازگشت آنان هستم از شدت شوق می میردند.

میزان الحکمه

 

 

  • مهدیه ...