دشمن شناسی

سوره توبه آیه 8: چگونه با مشرکان عهدشکن ، وفای به عهد توان کرد؟؟!!!! در صورتیکه آن ها بر شما ظفر یابند ، مراعات هیچ عهد و پیمان را نخواهند کرد و به زبان بازی ، شما را خوشنود می سازند!! در صورتی که در دل جز کینه شما ندارند و بیشتر آن ها فاسق و نابکارند!!!

دشمن شناسی

سوره توبه آیه 8: چگونه با مشرکان عهدشکن ، وفای به عهد توان کرد؟؟!!!! در صورتیکه آن ها بر شما ظفر یابند ، مراعات هیچ عهد و پیمان را نخواهند کرد و به زبان بازی ، شما را خوشنود می سازند!! در صورتی که در دل جز کینه شما ندارند و بیشتر آن ها فاسق و نابکارند!!!

مشخصات بلاگ
دشمن شناسی

حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو
و اندر دل آتش در آ پروانه شو پروانه شو

هم خویش را بیگانه کن هم خانه را ویرانه کن
و آنگه بیا با عاشقان هم خانه شو هم خانه شو

باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی
گر سوی مستان می روی مستانه شو مستانه شو

چون جان تو شد در هوا ز افسانه شیرین ما
فانی شو و چون عاشقان افسانه شو افسانه شو

نگاه اول: بحران بازاریابی !

وقتی وارد اتاق شدم ، دیدم یک آقای جوانی و روبروش هم خانم جوانی نشسته اند و جلوی اونها روی میز، لوازم بهداشتی و آرایشی چیده شده و اون جناب در حال صحبت کردنه ...

سمت دیگر اتاق هم دوستم نشسته بود و با ورود من توجه همه جلب شد و سلام و احوالپرسی ...

با تعجب داشتم فکر میکردم دوستم پشت تلفن بهم گفته بود بازاریابی !

همش تو ذهنم این بود که شبیه یه کلاس آکادمیک هس به همراه یک مدرس !

و کارش هم اینطوره که باید به شرکت ها ، مغازه ها و آرایشگاه ها و ...رجوع کرده و محصولات رو به فروش برسونی ...!

راستش من از این جور کارها اصلا خوشم نمیاد(با اینکه از روابط عمومی و اجتماعی بالایی برخوردارم ...)

دلیل قبول این دیدار صرفا، دیدن دوستم بعد از مدتهای مدید بود ...!

 

نگاه دوم:  سعی در توجیه!!!

مکالمه ما با معرفی خودش و پرسیدن اسم و تحصیلات و شغل و ...از بنده شروع شد ... و بعدش ترسیم کلی این ملاقات ...

_ هدف ما بازاریابی شبکه ای هس مربوط به شرکت "ب.گ" دارای مجوز قانونی از وزارت صنعت، معدن و تجارت ... به این صورت که شما یکی دو ماه اول باید فروش دستی داشته باشین و بعد دارای زیرمجموعه ... با یک حساب سریع ، اینقدر فروش و اینقدر درصد و ...

و در انتها ما چقدر بابت این همه کار و تلاش و زحمت و عرق ریزی !!! حالمون خوبه ... و همه چی آرومه ...!!!

نگاه عاقل اندر سفیهانه ای بهش انداختم و خودشم مطمئنا می دونست که الان تو ذهن من چی میگذره ... شرکت های هرمی ...!

البته خیلی سعی در توجیه (به اصطلاح) عقلانی صحبت هاش داشت

جزئیات مکالمه رو یادم نیس (موضوع مربوط به ماه رمضون پارسال میشه)

اما با توجه به صحبت های رد و بدل شده بین ما اظهار می کرد : که شما برای مدیریت خوب هستین ...!!!

و چه بهتر اینکه اشخاصی با ظاهر موجّهی وارد این حرفه بشن تا شک و شبهه افراد رفع بشه ...!

در انتها نظر بنده رو راجع به این روش درآمدزایی پرسید و منم با جواب اینکه حالا باید تحقیق کنم و ... سعی در اتمام این مکالمه زورکی داشتم

 

نگاه سوم: تو مسیر برگشت ...

به این چی میگن : شغل کاذب ... کلاهبرداری ... حتی اگه این روش واقعا قانونی هم باشه ، روش درستی برای درآمدزایی نیست

تولید به دست عده ای محدود و بقیه فقط مصرف کننده ، اونم مصرف لوازم بهداشتی و آرایشی نه وسایل مفید و مورد نیاز واقعی جامعه ... فقط ایجاد نیاز کاذب ...

واقعا پشت طراحان این قبیل شرکت ها و انجمن ها چه کسانی هستند...؟!

دست های پشت پرده برای تحریک حرص و طمع بشر بی نهایت طلب !

انسان کاهل و سست که  میخواد بدون زحمت،یک شبه ره صدساله بره و چه بهتر که از این بازاریابی شبکه ای بهره ببره و رویاهای(یا بهتره بگیم هیولای حرص و طمع) چندین ساله اش به تحقق بپیونده... !

این خودکشی در نیروی کار و تولید هر روز با یه اسم جدید و ظاهر آراسته به اجتماع چنگ میزنه ... که اگه هر شخصی در اجتماع بخواد از این راه زندگی کنه ... پس وضعیت تولید دانش و صنعت و چرخه اقتصاد و معیشت چه باید بشه ؟!

و فاجعه زمانی رخ میده که ادعا میکنند ما برای مقابله با بیکاری از این سیستم استفاده میکنیم..

به این فکر میکنم که دشمن چقدر زیرکانه پازل فلج کردن دولت ها و جوامع رو می چینه :

تحریم ... تهدید ... تحقیر ... تطمیع ...تضعیف ...

اما راهکار برای بحران بیکاری، در این مشاغل کاذب نیست بلکه :

 

 

 

 

 

  • مهدیه ...

 

 

در ابتدا عرض کنم ، قصد من از گذاشتن این چند پاراگراف ، زیر سوال بردن تمامی هم وطنان عزیز که برای مطالعه و تحقیق و تدریس به غرب سفر می کنند نیست ...

بسیاری از این عزیزان ، بدون تاثیرپذیری به وطن خودشون باز میگردند و در جریان تولید  داخلی و صنعت و اقتصاد (اگر شرایط فراهم باشه !!) بسیار مفید فایده هستند...

  اما باید این حقیقت هم پذیرفت که عده ای دیگر هم تحت تاثیر و نفوذ  تفکرات منفی مکتب غربی قرار گرفته ... به قول دکتر شریعتی دچار از خود بیگانگی شده و این پارادوکس و واپس گرایی رو در فرهنگ و اجتماع و اقتصاد ایران وارد میکنند ...!

خصوصا در علوم انسانی که بسیار حساس بوده و با اون، جامعه ای ساخته یا تخریب میشه ...!

یاد جمله دکتر عباسی افتادم که وقتی اساتید ما در علوم انسانی عرق ذهنی نمی ریزند ... نمی تونیم جامعه ای بهتر از این داشته باشیم ...

استفاده از تفکر غربی و لیبرالی در جوامع غربی و به اعتراف متفکرینشون یک ایدئولوژی تمام شده است و هیچ جایگزین دیگری برای اون ندارند ...!!!

 

چرا ما باید تفکر و ایدئولوژی تشیع خودمون رو به عنوان برنامه کامل برای تکامل بشریت (که تا ابد زنده و پویاست) به کناری بگذاریم و از اون به عنوان تفکر جمود و عقب افتاده که دیگه جوابگوی نیاز امروز نیست یاد کنیم ...؟؟!!

خود همین نگرش ، نوعی جهالت و بی هویتی نیست ...؟؟!

کسانی که باید پیش زمینه قبلی خودشون رو پاک کنن و منصفانه و عادلانه پیرامون آنچه که این تفکر اسلامی میگه بیندیشند ...!

 

حالا ببینید که اونها برای ما چه نسخه ای پیچیدند ...!!!!!

 

«توماس فریدمن» روزنامه نگار مشهور آمریکایی در سال 2006 می‌نوسید: «لازم نیست آمریکا به ایران، لشکرکشی کند؛ بلکه باید روابط خود را با ایران، گسترش دهد و در اولین گام، پنجاه‌هزار بورس تحصیلی به نخبگان و جوانان ایرانی برای تحصیل در دانشگاه‌های آمریکا بدهد. فقط این کار را بکند و بعد بنشیند و شاهد خروش شگفت‌آورترین بحث‌ها در داخل ایران باشد. می‌توانید بر سر آن شرط‌ بندی کنید.»

 

دانشجویان بین‌المللی که به آمریکا سفر می‌کنند «سالانه بیش از 24 میلیارد دلار به اقتصاد آمریکا کمک می‌کنند که یکی از پرسودترین صادرات خدمات آمریکاست

 

«دانشجویان بین‌المللی، علاوه بر افزایش دانش و مهارت خود، با درک عمیق ‌تری از ارزش‌های آمریکا به کشورهای خود بازمی‌گردند». وزارت خارجه آمریکا این درک را پایه مهمی برای همکاری‌های آینده می‌داند و مدعی است تحصیل در آمریکا رهبران نوظهور سراسر جهان را به دوستان و همتایان آمریکایی متصل می‌کند.

 

 چندی پیش «واشنگتن‌تایمز» با ارائه آماری از تعداد دانشجویان ‌خارجی و فارغ‌التحصیلی تعداد زیادی از رهبران جهان از دانشگاه‌های آمریکا، نوشت: «بسیاری از رهبران کشورها آموزش‌های آمریکایی فرا گرفته‌اند که منجر به افزایش قدرت نرم واشنگتن می‌شود.»

 

فریدمن 7 سال پیش از انتخابات خرداد 92 در ایران با تقسیم بندی روحانیون و شخصیت‌های ایرانی به گروه‌های افراطی و میانه‌رو، تاکید می‌کند بدون همکاری روحانیون میانه‌رو (تحت نفوذ تفکر خودشون) نمی‌توانیم در ایران به پیروزی برسیم.

 

«حمیدرضا جلایی‌پور» از اعضای حزب مشارکت در کتاب «جامعه‌شناسی سیاسی» می‌نویسد: در دوران آقای هاشمی برای حل مشکل متعهدین که متخصص نبودند 2هزار و پانصد نفر را برای تحصیل به خارج کشور اعزام کردیم.» وی در ادامه توضیح می‌دهد که این افراد پس از بازگشت از کشورهای اروپایی و قرارگرفتن در پست‌های مدیریت در اولین گام علیه آقای هاشمی اقدام کردند. بررسی عاقبت آن‌ها هم نشان می‌دهد همین‌ها به مرور زمان تبدیل به مخالفان نظام شدند.

 

در آخر هم این نکته ظریف اما دردناک هم بد نیست گفته بشه :

 

«مجد الملک» در «رساله مجدیه» درباره درس خوانده‌های غربی در دوران قاجار می‌نویسد: «این‌ها را فرستادیم فرنگ تا درس بخوانند و مشکلات کشور را حل کنند، لامصب حالا تبدیل به شترمرغ شده‌اند. می‌گوییم بار ببرید، می‌گویند مرغ هستیم. می‌گوییم تخم بگذارید، می‌گویند شتر هستیم. 3 کار هم بیشتر بلد نیستند! یکی اینکه فرهنگ ایرانی را تحقیر می‌کنند. دو علیه دولت و مسائل مردم حرف می‌زنند و سوم اینکه ادای غربی‌ها را در می‌آورند.»

  • مهدیه ...

تو ماهی و من ماهی این برکه ی کاشی
اندوه بزرگی ست زمانی که نباشی

 

آه از نفس پاک تو و صبح نشابور
از چشم تو و حجره ی فیروزه تراشی

 

پلکی بزن ای مخزن اسرار که هر بار
فیروزه و الماس به آفاق بپاشی

 

ای باد سبک سار مرا بگذر و بگذار
هشدار که آرامش ما را نخراشی

 

هرگز به تو دستم نرسد ماه بلندم
اندوه بزرگی ست چه باشی، چه نباشی

 

 

 

 

  • مهدیه ...


بنگر به رستاخیز طبیعت که چه زیباست . و هر سال رستاخیزی دیگر را تجربه می کنیم و چه زیباتر رستاخیز انسان در این عصر آهن وتباهی!!!!!
 

 یا مولانا یا صاحب الزمان ... ادرکنی

به امید ظهور مولایمان که صد البته نزدیک است ...

  • مهدیه ...

نگاه اول :

بالا سرش واستاده بودم ... تو این شلوغی و همهمه و تاریکی ... هر کسی تو حال خودش بود ... یکی روش جملاتی می نوشت ... یکی بهش خیره شده بود و یکی روش رو می بوسید ...!!!

در حالی که گونه هام خیس اشک بود ... داشتم آروم باهاش حرف میزدم :

تو کدوم یکیشونی؟ ... 16 سالهه ... 18 سالهه یا 20 سالهه ...؟!!!

تو فرزند شیرپاک خورده کدوم مادر و پدر منتظری ... که بعد از این همه سال برگشتی ؟!

برگشتی ... اما نه پیش پدر و مادرت ... اومدی پیش ما ... که شاید با وجودت، روی سیاه این شهر رو یه مقداری سفید کنی ...!!!sad

خیلی به موقع بود ... روز شهید ... شب شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها و آوردن سه شهید گمنام ...

شهیدان گمنام ... فرزندان فاطمه سلام الله علیها ...

مثل مادرشون گمنام اما محبوب ...!

روزهای عجیبی در این امت رقم میخوره ... شهدای امروز به شهدای دیروز لبّیک میگن ... شهرها حال و هوای دوران جنگ رو پیدا کرده ... !

و اون امت آخرالزمان که باید پای امام حیّ و حاضر بمونه ... !

الّذین یومنون بالغیب ... !!!

این اتفاقات، کدهایی هست که ما به خدا نشون میدیم ...

 

 

نگاه دوم:

گفتم فرزندان فاطمه ... از فاطمه گفتن سخته ... !

فاطمه ای که مادر این امت هست ... هر کس بخواد شیعه واقعی باشه فرزندش محسوب میشه ... همون ام ابیهایی که خیر کثیر به شمار می اومد ... همون شخصی که پیغمبر دستش رو جلوی بزرگان می بوسید تا بزنه تو حال این عرب هایی که در هنوز در عهد جاهلیت به سر میبردند ...!

همون آقا زاده ای که هیچ دخل و تصرفی در بیت المال نداشت و شبها با همسر و فرزندانش گرسنه سر بر بالین میذاشت ...

" کتاب فاطمه فاطمه است " دکتر شریعتی رو بخونین ... !

ببینین که دختر پیغمبر بودن یعنی چطور بودن و چطور زندگی کردن ... !

این جملات تو ذهنم تداعی میشه :

فاطمه یعنی بی مادر بودن ... اما مادر پدر خود بودن ...!!!

فاطمه یعنی مرهم زخم های غزوات پدر ... !!!

فاطمه یعنی همدرد بی کسی های همسر ...!!!

فاطمه انتهای ولایت پذیری امت ...!!!

وقتی بعد از شهادت پیغمبر در به در دنبال حق امیرالمومنین بود ... وقتی بهشون میگفت :

" بی معرفیت های روزگار ... یادتون رفت چند ماه پیش با همسر من جلوی پیغمبر بیعت کردین ... و بهش خلافت و ولایتش رو تبریک گفتین ...!!! چه کسی غیر از علی اعلم و افقه و اعدل و ... بین شماست ؟! "

 

نمی دونم فلسفه اش چیه که به قول شهید آوینی ... مردم، امام مرده را عاشقند ... اما امام زنده را ............................!

متاسفانه بعضی از مردم و مسئولین دیروز و امروز ما هم به این بیماری فراموشی یا بهتره بگیم غفلت دچار هستن ...!

 

ربّ الشرح لی صدری و یسّر لی امری و احلل عقدة من لسانی یفقهوا قولی

 

 

  • مهدیه ...

بسم الله

این نوشته پیش رو، تقدیم میشه به حشرات عزیز خون خوار ...!!! که زمستون ها هم دست از سر ما بر نمیدارند ...!!!

قرار بود یه متن کوتاه و جدی باشه ... اما تبدیل شد به طنز شاید اجتماعی - سیاسی... !

اندر حکایات ما و پشه ...!!!

 

شبی اندر بستر رفته میخواستیم بخسبیم که با تعجب دریافتیم که پشه ای سرگردان دور گوشمان آوای دل نواز "وز وز" سر داده و ما نیز به گوش جان نیوش می کردیم که دیگر کاسه صبرمان لبریز شد. از بستر برخاسته چراغ را روشن نمودیم و بدیدیم که پشه حکایت ما روی دیوار نشستندی...!!!

غرولندکنان بدو گفتیم: اندر این فصل شتا 1... اینجا چه میکنی؟

پشه حکایت ما که حشره ای چیز فهم بود همانا مرا مخاطب قرار داده و گفت: همنشین خرزو خان ... مرا نشناختی؟

با خشم : از کجا بشناسم ... اما لحظه ای تامل نموده پس آنگاه گفتم: نکند از قبیله زیکایی2 ؟

بگفتا: حقّا که اشتباه گفتی!! ... ما را بدانان چه کار ؟! ... آن ها تبعیدی به آمریکای لاتین بودند و بسا شرور ... حکایتشان را شنیده ای که با انسان ها چه میکنند ؟!

سرم را به نشانه تایید پایین آورده ، پرسیدم: لابد با قبیله مالاریا نسبتی داری؟

پاسخم چنین داد: آری... چنین است اما اجدادمان سال ها پیش به آفریقا مهاجرت نموده ...و اکنون رفت و آمدی نداریم ...!!

من: پاسخ سوالم را ندادی ... چگونه در این سوز سرما زنده مانده ای؟!

بگفتا: شما انسان ها چقدر سرانه مطالعه تان پایین است ...!

من: از چه باب چنین سخن می گویی؟

پشه حکیم: معلوم است در زمینه حشرات جهش یافته مطالعه ای نداری ... بعد بادی به غبغب انداخته ادامه داد: ما نسخه های جدید با آپشن ضد یخ هستیم!!!! ... دیگر سرما در ما اثر نمی کند !

چنان از این پاسخ متحیر بماندم که مدهوش گشتندی ... پس چون به حال آمدم صدای آوازش را دور سرم نیوش می نمودم اما تصویرش را نداشتم ... پس با درماندگی گفتم: انگار خصوصیت hidden3 نیز روی شما نصب است ... گاهی چنان آنی ناپدید می شوید که انگار _بسم الله_ از ما بهتران هستید؟!

پشه حکیم: آری گاها از ما بهتران شیطنتی مرتکب شده و در لباس ما ظاهر می شوند... !

من: این ها را به کناری بگذار حشره مزاحم ، مانده ام فایده خلقت شما چه بوده؟

بگفت: ای بنی آدم راز خلقت مرا می دانی؟

  • مهدیه ...

سوره غافر آیه 17:

الیوم تجزی کلّ نفس بما کسبت لا ظلم الیوم انّ الله سریع الحساب

روزی که هر کسی به موجب آنچه انجام داده است کیفر می یابد امروز ستمی نیست براستی که خدا به سرعت حسابرسی می کند.

 

معنای قرآن رو که می خونی ... بعضی قسمت ها خدا بدجوری تهدید میکنه ... که آدم تو دلش خالی میشه ... منطقا اینه که باید خوب حساب ببری ... ولی از اون جایی که خدا در قرآن گفته:

" الانسان انّه ظلوما جهولا " ...

بشر ستمکار و نادان هست ... می دونست که پی به عواقب کارهایی که میکنه نمی بره... متاسفانه ...!

اما با خدا همیشه یه راهی هست ...!

قشنگیش زمانیه که شب 5 شنبه بشه و بچه شیعه دعای کمیلی که امیر ملک کلام به شاگردش سفارشش رو کرده، بگیره دستش  ...

و ...

بعد از اون همه سوگندی که به عظمت خداوند میخوره ... اللّهم بجبروتک الّتی غلبت بها کلّ شیء ...،

و درخواست عفو و بخششی که داره ... اللّهم اغفر لی الذّنوب الّتی تهتک العصم ...،

و ستارالعیوبی خداوند ... اللّهم و لا تفضحنی بخفیّ ما الطّلعت من سرّی ...،

و اینکه به غیر از خدا چه می شود داشت ... الهی و ربّی من لی غیرک ...،

و اینکه امتحان تو بر من لازم هست ... و الزمنی حکمک و بلاوک ...،

و بر سخت پریشانی من رحم کن ... ارحم شدّة ضرّی و ضعف بدنی و رقّة جلدی...،

و عاجزم از اینکه آتش را بر من مسلط کنی ... اتسلّط النار علی وجوه خرّت لعظمتک ساجده...،

و ناملایمات و حوادث آخرت رو ... و جلیل وقوع المکاره فیها ...،

و شکایت من از تمام گرفتاری ها ... و لما منها اضجّ و ابکی ...،

و استغاثه ام به خداوند ... الهی یا غایة آمال العارفین و یا غیاث المستغیثین ...،

و سوگند خداوند بر پر کردن آتش دوزخ ... ان تملاها من الکافرین من الجنّة و النّاس اجمعین ...،

و ....

 معجزه در انتهاست که اتفاق میفته ... همون تناقض دوست داشتنی (که تو دعای عرفه هم مثالش رو آوردم)...!!!

جایی که همیشه حال من منقلب میشه :

یا سریع الرضا1 ... اغفر لمن یا یملک الّا الدعا.. فانّک فعّال لما تشاء.. یا من اسمه دوا و ذکره شفا و طاعته غنی.. ارحم ماله الرّجا و و سلاحه البکاء

ای خدای زودگذر .. بیامرز کسی را که جز دعا چیزی ندارد که براستی تو انجام دهی هر آن چه را که بخواهی .. ای کسی که نامش دواست و یادش شفاست و طاعتش توانگری است .. ترحم فرما بر کسی که سرمایه اش امید و ساز و برگش گریه و  زاری است

همون خدایی  که بنده اش رو از روی دوست داشتن تهدید میکنه ...

این چوب دوست داشتنی خداوند ...!!!

 

______________________________________________________________________

1. اگر بندگان گناهکارم بدانند که چقدر مشتاق توبه و بازگشت آنان هستم از شدت شوق می میردند.

میزان الحکمه

 

 

  • مهدیه ...

اول از همه ... 

از مرد های جامعه و بسیاری از مخاطبان نوشته هام عذرخواهی میکنم ... جسارت نشه ...

اما ای کاش خودتون هم کمکی به این وضعیت هم جنس هاتون میکردین ... !!!

 

نشسته بودم کنار دوستم تا یه سری عکسا رو بزنم رو دی وی دی ... فامیلشون یه دختر خانم 9 ساله بود که البته بیشتر از سنّش نشون می داد (کلا بین دهه ی هفتاد و هشتادی ها گم میشیم ...!!!)... از من خوشش اومده بود ... شروع کرد به نشون دادن کلیپ های بعضا لوسی که رایج شده بین مردم ... که توجه ما رو سمت خودش جلب کنه  ... و منم برای اینکه تو ذوق بچه نخوره، داشتم زورکی و با اکراه تمام، به کلیپ ها نگاه میکردم که قبلا هم دیده بودم ...!

محتوای کلیپ ها :

یه سری دختر ، پسر بیکار که رو آوردن به یه سری جنگولک بازی ...((ببخشین که از این واژگان استفاده میکنم ...!!) البته بخشی از این مربوط میشه به همون بیکاری ای که اشاره داشتم که بحثش جداست اما به قول حضرت علی: با کار کردن فکر خودت رو مشغول نگه دار، وگرنه این فکرت هست که تو رو به خودش مشغول میکنه)

البته ما هم گاهی اوقات بیکار میشیم ...اما این نمیتونه توجیهی برای انجام این کار ها باشه ..!

به هر حال ...

هیچ وقت چهره اون پسره ایرانی یادم نمیره که با کلی آرایش و البته با حجمی از ریش و سبیل!! عین یه دختر خانم لباس پوشیده بود و قر می داد ...!!!! که مثلا دور همی بخندیم یه کم ...!

اولش به خاطر قری که میداد خنده ام گرفت ...(آخه استعداد ما ایرانیا منو کشته ...!!!) اما بعدش خیلی برا خودمون متاسف شدم ... !

با خودم گفتم چی شد اون همه غیرتی که مردای ایرونی داشتن  ...مثل زمان جنگ که سه تا شهید دادیم برای آوردن جنازه یه دختر ایرانی از اون ور شط ...!!!

البته غیرت ... نه صرفا سر ناموس ...!

آخه خیلی ها غیرت رو ناقص معنی می کنن ...اما به نظر من :

مرد با غیرت اونیه که اول از همه سر خودش غیرت داشته باشه ...! بعد سر ناموسش ... !!

داشتم فکر میکردم که اون پسر چطور به خودش اجازه میداد با خودش این کار رو بکنه ... چه بر سرش اومده ...!1

این ها قرار بود همسرانی باشن که دختران سرزمین من برای لحظه ای با اون ها بودن ... در دلشون قند آب بشه ... کسانی که با افتخار بگیم مرد سرزمین من2 ... مرد من ...!

همونایی که وقتی با سبیل و صدای کلفت!! خانم خونشون رو صدا میزدن : ضعیفه ...!!! خانم سر به زیر داشت هم از سر احترام ... هم از سر عشق ...!

همونی که از غیرت، اسم خانومش هم صدا نمیزد میگفت: منزل ... یا مادر بچه ها ... یا عیال یا ...!!!

اما چطور میشه که الان کلیپ خودشون و ناموسشون رو برای هم بلوتوث میکنن و هرهر به بی غیرتی خودشون میخندن ...!!

واقعا بغض داره ... من که یه خانم هستم (به ...) اعتراض داشته باشم ...!

اصلا انتهای این کار و حرکات سخیف چی میخواد بشه ... که چی ؟؟؟؟

یوم الحساب هم وقتی نشونش بدن به این ادا و اطوارهاش افتخار میکنه؟!! ... میخواد  ملائکه واسش لایک کنن ...؟!!!

ای کاش زمان دیدن و پخش کردن اینها ، یه ذره به شخصیت و شرافت خودمون هم نگاهی بندازیم !

اگه خودمون این کلیپ ها رو نمی سازیم اما می بینیم کلّی هم خوشمون میاد و برای بقیه هم میفرستیم ... یعنی این بی غیرتی رو تائید کردیم ...!

 

کاش کمی بهمون بر بخوره ...!

(دوستان راه حل دارین بفرمایین ...)

_____________________________________________________________________

1. حق دارن که میگن ایران رو آندلوسیزه کردن ... تاریخ اسلام رو بخونین ... تاریخ آندلس زمانی که دست مسلمونا بود و چطور از چنگشون در آوردن ...! چی بلایی بر سر مردهاش اومده بود ...!

 

2. خیلی جالبه یه سرچ بکنین تو گوگل : مرد سرزمین من ... ببینین چی میاد !

  • مهدیه ...

 

 

 

باز هم به دلیل کشته شدن کودکان آمریکایی توسط سلاح گرم (دارای مجوز) در آمریکا، اوباما اشک تمساح ریخت...!

 

 

 

البته اوبامای دموکرات ظاهرا خودش رو مخالف قانون استفاده از سلاح گرم نشون میده ... اما به دلیل سیاست های تنش زایی آمریکا در مناطق مختلف دنیا مثل دامن زدن به اختلافات کره جنوبی و شمالی ، اوکراین و روسیه، سودان شمالی و جنوبی و مخصوصا در منطقه خاورمیانه و ... به دلیل مافیای فروش اسلحه حتی در خود آمریکا (که به مردم خودش هم رحم نمی کنه) و به کمک رسانه و مطبوعات چه با اخبار دروغ چه با فیلم ها ، انیمیشن ها و بازی های رایانه ای ، این سیاست و قانون هرگز مورد بی لطفی کنگره قرار نمی گیره ...!!!

اون وقت چه انتظاری میشه داشت که آمریکا دلسوز باشه... وقتی با سیاست های مداخله جویانه اش قبیله های آفریقایی و عربی رو به جون هم میندازه تا غیر از فروش اسلحه به اهداف ایدئولوژیک خودش هم در منطقه برسه ...!!

در ضمن کاملا توجیه پذیر هست که هالیوود فیلم ها و بازی ها و انیمشن ها رو در جهت سیاست های جنگجویانه سنای آمریکا1 و لابی صهیونیستی بسازه و برای مثال به حادثه حملات تروریستی پاریس در فلان بازی قبل از وقوع اشاره شده باشه ...!

ای کاش از این دست اشک تمساح رو برای کودمان یمنی و سوری و عراقی و آفریقایی هم می ریخت تا حداقل این قدر ضایع نکرده تا خودشون رو انسان دوست نشون بدن...!

به غیر از مافیای فروش اسلحه، خشونت باید ترویج داده بشه تا انسان ها به دست همدیگه کشته بشن2 و هر چه بیشتر بهتر ... برای مثال داعش ساخته میشه تا شیعیان هر چه بیشتر به دست (به اصطلاح) مسلمانان افراطی کشته بشن ... آمریکا مستقیم وارد جنگ نمیشه ... تازه سلاحش هم با نفت مفتی خریداری شده به فروش میرسه ...!!!

و خشونت از این دست که به جرئت 70 الی 80% فیلم ها ، بازی ها و انیمیشن ها رو شامل میشه ...

و این مولفه های آمریکایی نظیر خشونت و وحشی گری در تمام دنیا صادر میشه و اون وقت یک آنارشیسم(هرج و مرج) جهانی رو چطور می شه جمعش کرد ...؟!!

و مخصوصا کودکان امروز در معرض این همه خشونت قرار دارن که مغز و روانشون آسیب بسیار جدی می بینه ...

اینجاست که پول و قدرت حرف اول رو میزنه و اونی که ضعیف هست مثل قانون بقای حیوانات باید بمیره ...

همانطور که در هرم قدرت فراماسونرها، توده مردم به شکل گوسفندانی نشون داده میشن که متولد شده ، به تحصیل می پردازند، کار می کنند و مالیات می پردازند ، وام می گیرند ، بازنشسته شده و در نهایت می میرند ... این برنامه ای هست که برای مردم دنیا تدارک دیده شده و همه این چرخه در محدوده تعریف صهیونیسم جهانی از زندگی بشر قرار میگیره ...!!!

 

 

اینجاست که اساتید علوم انسانی به همراه سیاسیون و هنرمندان باید از این عصر خشونت زا عبور کنند ...!!!

دلم به حال کودکان امروز می سوزه ... ما که نسل دیروز بودیم و فیلم و انیمیشن و بازی های مناسب و با فرهنگ ایرانی داشتیم این شدیم ... نسل امروز چطور میخواد این همه خشونت رو هضم کنه ...؟؟!!!

__________________________________________________

1: :اصولا جمهوری خواه ها طرفدار جنگ و دموکرات ها مثلا صلح طلب هستند ...!!

2: یادمه در فیلم تطهیر (the purge) (که عمدا از این واژه استفاده شده) نشون داده میشه که یک روز در سال انتخاب شده و به مدت 12 ساعت تمام فعالیت های غیر قانونی تبدیل به فعالیت قانونی شده و هر نوع جنایتی رو اشخاص می تونن مرتکب بشن... مثلا هر کی از دیگری کینه  یا درگیری داره میتونه به جای پناه بردن به قانون، خودش شخصا به تسویه حساب  بپردازه ... مثلا طرف رو بکشه ... یا زندان های پر جمعیت آمریکا بالاخره یه جوری باید تخلیه بشه دیگه ...!!!!!!

  • مهدیه ...

چند مدتی هست که برای جلوگیری از سرمای زمستون گاهی اوقات از روبند معمولی (که فقط قسمتی از بینی و دهان رو می پوشونه) به جای شال گردن استفاده میکنم ... که شاید برای خیلی ها عجیب و غیر عادی به شمار بیاد ...!

البته تو شهر ما جای بسی تعجبه ... اما تو شهرهای مذهبی که بسیاری از خانوم ها استفاده می کنن کسی نه تعجب میکنه نه تمسخر نه تیکه های به اصطلاح خودش با نمک میندازه...!

وقتی برای دفعات اول این روبند رو میذاشتم متوجه شدم که چقدر از خانوم های دور و برم علاقه دارن که ازش استفاده کنن اما به دلیل شرایط بسیار بد جامعه ما، از گذاشتنش منصرف شدن ...!

آره ... هستن بعضی هایی که میگن اینکه بیشتر جلب توجه میکنه ... اشکال نداره جلب توجه کنه ... شخص مقابل که به غیر از چشم و قسمتی از ابرو چیز دیگه ای نمی بینه ... بعدشم رد میشه و میره ...!

یادمه یکی دو هفته پیش یه خانم نسبتا جوان چادری به فاصله بسیار کمی پشت سر بنده و والده قدم بر میداشت که توجه منو به خودش جلب کرد ... دیدم من رو صدا میکنه ... سلامی کرد و با نگاهی متعجب و در عین حال ذوق زده گفت : ببخشین خانم... شما چطور این روبند رو بستین و ازش استفاده میکنین؟! ...

منم براش توضیح دادم و گفتم بیشتر برای سرما ازش استفاده میکنم... بعد نومیدانه گفت: خیلی خوبه ! من یه مدت ازش استفاده میکردم و مردم طوری منو نگاه میکردن که انگار جذام دارم ...مجبور شدم بذارم کنار ...!!!

من خندیدم و گفتم : اشکال نداره خانم ...  اصلا براتون حرف یا عکس العمل دیگران ملاک نباشه اگه کاری شرعا یا قانونا درسته انجامش بدین حتی اگه خیلی ها خوششون نیاد ... تو شهرمون، ما چادری ها رو زیاد مسخره میکنن ... اما من همیشه با خنده از کنارش رد شدم ...!

در ادامه گفتم :این همه بی حجابی مد میشه کسی صداش در نمیاد... چه اشکالی داره که ما هم این رو مد کنیم ...خودش میشه یه کار فرهنگی در مقابل بی حجابی ...! "

 

خوشبختانه دو تا از دوستان عزیزم هم با من همراه شده اند در این مسیر...!!

تو شهر ما اصولا اگه چند تا خانم چادری رو ساعت 8 الی 9 شب در خیابون ببینن براشون خیلی جای تعجبه ... فکر میکنن چه اتفاق نادری هست یا خبری شده ... قراره راهپیمایی بشه یا ماموریتی هست ...!!!!!!!!!

 

متاسفانه شرایط تو جامعه به اصطلاح اسلامی ما طوری شده که مردم جرئت نمیکنن گاهی اوقات اعمال مذهبی خودشون رو به جا بیارن ...یا از دیده شدن بسیاری از مسائل، احساس شرمندگی میکنن!

یادمه با والده گرامی تو مطب دکتر نشسته بودیم که وقت اذان شد و گوشی بنده شروع کرد به گفتن اذان ... البته صداش ضعیف بود اما چون مطب ساکت بود راحت شنیده می شد ... متوجه شدم که اطرافیان همدیگه رو نگاه میکنن که این صدای اذان از کجا میاد ...؟!

والده بنده که روبروی من نشسته بود زیر چشمی بهم علامت داد که قطعش کن...! بنده هم با زبان اشاره گفتم : چه اشکالی داره مگه؟!

و در نهایت آرامش، با صدای اذان خوندن روزنامه ای که مطلبش در مورد یکی از آقا زاده ها بود، ادامه دادم ...!!!

 

شخصا از بعضی از عرف های اشتباه جامعه گله دارم ... چرا بچه مذهبی های ما اگه میدونن کاری اشتباهه به این عرف شکنی دست نمی زنن ....؟ حداقل خودم سعی میکنم اینکارو انجام بدم ... البته هم جرئت میخواد ... هم ظرفیت ... هم یه اراده برای جنگیدن با مخالفین ...!

حتی اطرافیان نزدیک ...

  • مهدیه ...