اندکی تامل ... در باب نخبگان فرنگ رفته!
در ابتدا عرض کنم ، قصد من از گذاشتن این چند پاراگراف ، زیر سوال بردن تمامی هم وطنان عزیز که برای مطالعه و تحقیق و تدریس به غرب سفر می کنند نیست ...
بسیاری از این عزیزان ، بدون تاثیرپذیری به وطن خودشون باز میگردند و در جریان تولید داخلی و صنعت و اقتصاد (اگر شرایط فراهم باشه !!) بسیار مفید فایده هستند...
اما باید این حقیقت هم پذیرفت که عده ای دیگر هم تحت تاثیر و نفوذ تفکرات منفی مکتب غربی قرار گرفته ... به قول دکتر شریعتی دچار از خود بیگانگی شده و این پارادوکس و واپس گرایی رو در فرهنگ و اجتماع و اقتصاد ایران وارد میکنند ...!
خصوصا در علوم انسانی که بسیار حساس بوده و با اون، جامعه ای ساخته یا تخریب میشه ...!
یاد جمله دکتر عباسی افتادم که وقتی اساتید ما در علوم انسانی عرق ذهنی نمی ریزند ... نمی تونیم جامعه ای بهتر از این داشته باشیم ...
استفاده از تفکر غربی و لیبرالی در جوامع غربی و به اعتراف متفکرینشون یک ایدئولوژی تمام شده است و هیچ جایگزین دیگری برای اون ندارند ...!!!
چرا ما باید تفکر و ایدئولوژی تشیع خودمون رو به عنوان برنامه کامل برای تکامل بشریت (که تا ابد زنده و پویاست) به کناری بگذاریم و از اون به عنوان تفکر جمود و عقب افتاده که دیگه جوابگوی نیاز امروز نیست یاد کنیم ...؟؟!!
خود همین نگرش ، نوعی جهالت و بی هویتی نیست ...؟؟!
کسانی که باید پیش زمینه قبلی خودشون رو پاک کنن و منصفانه و عادلانه پیرامون آنچه که این تفکر اسلامی میگه بیندیشند ...!
حالا ببینید که اونها برای ما چه نسخه ای پیچیدند ...!!!!!
«توماس فریدمن» روزنامه نگار مشهور آمریکایی در سال 2006 مینوسید: «لازم نیست آمریکا به ایران، لشکرکشی کند؛ بلکه باید روابط خود را با ایران، گسترش دهد و در اولین گام، پنجاههزار بورس تحصیلی به نخبگان و جوانان ایرانی برای تحصیل در دانشگاههای آمریکا بدهد. فقط این کار را بکند و بعد بنشیند و شاهد خروش شگفتآورترین بحثها در داخل ایران باشد. میتوانید بر سر آن شرط بندی کنید.»
دانشجویان بینالمللی که به آمریکا سفر میکنند «سالانه بیش از 24 میلیارد دلار به اقتصاد آمریکا کمک میکنند که یکی از پرسودترین صادرات خدمات آمریکاست
«دانشجویان بینالمللی، علاوه بر افزایش دانش و مهارت خود، با درک عمیق تری از ارزشهای آمریکا به کشورهای خود بازمیگردند». وزارت خارجه آمریکا این درک را پایه مهمی برای همکاریهای آینده میداند و مدعی است تحصیل در آمریکا رهبران نوظهور سراسر جهان را به دوستان و همتایان آمریکایی متصل میکند.
چندی پیش «واشنگتنتایمز» با ارائه آماری از تعداد دانشجویان خارجی و فارغالتحصیلی تعداد زیادی از رهبران جهان از دانشگاههای آمریکا، نوشت: «بسیاری از رهبران کشورها آموزشهای آمریکایی فرا گرفتهاند که منجر به افزایش قدرت نرم واشنگتن میشود.»
فریدمن 7 سال پیش از انتخابات خرداد 92 در ایران با تقسیم بندی روحانیون و شخصیتهای ایرانی به گروههای افراطی و میانهرو، تاکید میکند بدون همکاری روحانیون میانهرو (تحت نفوذ تفکر خودشون) نمیتوانیم در ایران به پیروزی برسیم.
«حمیدرضا جلاییپور» از اعضای حزب مشارکت در کتاب «جامعهشناسی سیاسی» مینویسد: در دوران آقای هاشمی برای حل مشکل متعهدین که متخصص نبودند 2هزار و پانصد نفر را برای تحصیل به خارج کشور اعزام کردیم.» وی در ادامه توضیح میدهد که این افراد پس از بازگشت از کشورهای اروپایی و قرارگرفتن در پستهای مدیریت در اولین گام علیه آقای هاشمی اقدام کردند. بررسی عاقبت آنها هم نشان میدهد همینها به مرور زمان تبدیل به مخالفان نظام شدند.
در آخر هم این نکته ظریف اما دردناک هم بد نیست گفته بشه :
«مجد الملک» در «رساله مجدیه» درباره درس خواندههای غربی در دوران قاجار مینویسد: «اینها را فرستادیم فرنگ تا درس بخوانند و مشکلات کشور را حل کنند، لامصب حالا تبدیل به شترمرغ شدهاند. میگوییم بار ببرید، میگویند مرغ هستیم. میگوییم تخم بگذارید، میگویند شتر هستیم. 3 کار هم بیشتر بلد نیستند! یکی اینکه فرهنگ ایرانی را تحقیر میکنند. دو علیه دولت و مسائل مردم حرف میزنند و سوم اینکه ادای غربیها را در میآورند.»