هدف: کار ... کلاهبرداری ... کاهلی ... یا ...؟!!!
نگاه اول: بحران بازاریابی !
وقتی وارد اتاق شدم ، دیدم یک آقای جوانی و روبروش هم خانم جوانی نشسته اند و جلوی اونها روی میز، لوازم بهداشتی و آرایشی چیده شده و اون جناب در حال صحبت کردنه ...
سمت دیگر اتاق هم دوستم نشسته بود و با ورود من توجه همه جلب شد و سلام و احوالپرسی ...
با تعجب داشتم فکر میکردم دوستم پشت تلفن بهم گفته بود بازاریابی !
همش تو ذهنم این بود که شبیه یه کلاس آکادمیک هس به همراه یک مدرس !
و کارش هم اینطوره که باید به شرکت ها ، مغازه ها و آرایشگاه ها و ...رجوع کرده و محصولات رو به فروش برسونی ...!
راستش من از این جور کارها اصلا خوشم نمیاد(با اینکه از روابط عمومی و اجتماعی بالایی برخوردارم ...)
دلیل قبول این دیدار صرفا، دیدن دوستم بعد از مدتهای مدید بود ...!
نگاه دوم: سعی در توجیه!!!
مکالمه ما با معرفی خودش و پرسیدن اسم و تحصیلات و شغل و ...از بنده شروع شد ... و بعدش ترسیم کلی این ملاقات ...
_ هدف ما بازاریابی شبکه ای هس مربوط به شرکت "ب.گ" دارای مجوز قانونی از وزارت صنعت، معدن و تجارت ... به این صورت که شما یکی دو ماه اول باید فروش دستی داشته باشین و بعد دارای زیرمجموعه ... با یک حساب سریع ، اینقدر فروش و اینقدر درصد و ...
و در انتها ما چقدر بابت این همه کار و تلاش و زحمت و عرق ریزی !!! حالمون خوبه ... و همه چی آرومه ...!!!
نگاه عاقل اندر سفیهانه ای بهش انداختم و خودشم مطمئنا می دونست که الان تو ذهن من چی میگذره ... شرکت های هرمی ...!
البته خیلی سعی در توجیه (به اصطلاح) عقلانی صحبت هاش داشت
جزئیات مکالمه رو یادم نیس (موضوع مربوط به ماه رمضون پارسال میشه)
اما با توجه به صحبت های رد و بدل شده بین ما اظهار می کرد : که شما برای مدیریت خوب هستین ...!!!
و چه بهتر اینکه اشخاصی با ظاهر موجّهی وارد این حرفه بشن تا شک و شبهه افراد رفع بشه ...!
در انتها نظر بنده رو راجع به این روش درآمدزایی پرسید و منم با جواب اینکه حالا باید تحقیق کنم و ... سعی در اتمام این مکالمه زورکی داشتم
نگاه سوم: تو مسیر برگشت ...
به این چی میگن : شغل کاذب ... کلاهبرداری ... حتی اگه این روش واقعا قانونی هم باشه ، روش درستی برای درآمدزایی نیست
تولید به دست عده ای محدود و بقیه فقط مصرف کننده ، اونم مصرف لوازم بهداشتی و آرایشی نه وسایل مفید و مورد نیاز واقعی جامعه ... فقط ایجاد نیاز کاذب ...
واقعا پشت طراحان این قبیل شرکت ها و انجمن ها چه کسانی هستند...؟!
دست های پشت پرده برای تحریک حرص و طمع بشر بی نهایت طلب !
انسان کاهل و سست که میخواد بدون زحمت،یک شبه ره صدساله بره و چه بهتر که از این بازاریابی شبکه ای بهره ببره و رویاهای(یا بهتره بگیم هیولای حرص و طمع) چندین ساله اش به تحقق بپیونده... !
این خودکشی در نیروی کار و تولید هر روز با یه اسم جدید و ظاهر آراسته به اجتماع چنگ میزنه ... که اگه هر شخصی در اجتماع بخواد از این راه زندگی کنه ... پس وضعیت تولید دانش و صنعت و چرخه اقتصاد و معیشت چه باید بشه ؟!
و فاجعه زمانی رخ میده که ادعا میکنند ما برای مقابله با بیکاری از این سیستم استفاده میکنیم..
به این فکر میکنم که دشمن چقدر زیرکانه پازل فلج کردن دولت ها و جوامع رو می چینه :
تحریم ... تهدید ... تحقیر ... تطمیع ...تضعیف ...
اما راهکار برای بحران بیکاری، در این مشاغل کاذب نیست بلکه :