دشمن شناسی

سوره توبه آیه 8: چگونه با مشرکان عهدشکن ، وفای به عهد توان کرد؟؟!!!! در صورتیکه آن ها بر شما ظفر یابند ، مراعات هیچ عهد و پیمان را نخواهند کرد و به زبان بازی ، شما را خوشنود می سازند!! در صورتی که در دل جز کینه شما ندارند و بیشتر آن ها فاسق و نابکارند!!!

دشمن شناسی

سوره توبه آیه 8: چگونه با مشرکان عهدشکن ، وفای به عهد توان کرد؟؟!!!! در صورتیکه آن ها بر شما ظفر یابند ، مراعات هیچ عهد و پیمان را نخواهند کرد و به زبان بازی ، شما را خوشنود می سازند!! در صورتی که در دل جز کینه شما ندارند و بیشتر آن ها فاسق و نابکارند!!!

مشخصات بلاگ
دشمن شناسی

حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو
و اندر دل آتش در آ پروانه شو پروانه شو

هم خویش را بیگانه کن هم خانه را ویرانه کن
و آنگه بیا با عاشقان هم خانه شو هم خانه شو

باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی
گر سوی مستان می روی مستانه شو مستانه شو

چون جان تو شد در هوا ز افسانه شیرین ما
فانی شو و چون عاشقان افسانه شو افسانه شو

بخش دوم:مخدر به مثابه دارو ...!

 

در نوشته قبل ذکر شد که جنگ (از منظر ابرقدرت های دنیا) به مانند مصرف ماده مخدر است که به نیروی نظامی _ پس از کشتار و قلع و قمع _ سرخوشی پس از مصرف دست می دهد .

در حقیقت نیز به سربازان آمریکایی در جنگ ها به اعتراف کریس هجز 1، آمفتامین تزریق می شود تا بر روی بخش مربوط به هیجانات مغز تاثیر بگذارد که رابطه مستقیمی با تخلیه هیجان و کشتار بی رحمانه  آن ها  دارد.

و اما ...

آمفتامین ها :

آمفتامین یک محرک و کاهش دهنده اشتها است. این دارو با افزایش مواد شیمیایی خاصی در بدن، سیستم اعصاب مرکزی (مغز و اعصاب) را تحریک می کند. این دارو همچنین میزان ضربان قلب و فشار خون را افزایش می دهد و باعث کاهش اشتها نیز می شود.

بی قراری، لرزش، تنفس سریع، گیجی، توهم، وحشت، پرخاشگری، تهوع، استفراغ، اسهال، ضربان قلب نامنظم و تشنج از نشانه های مصرف بیش از اندازه آمفتامین می باشد.

 

 

همانطور که مشخص شد آمفتامین ها نقش بسزایی در ایجاد توهم و خشونت دارند ، در نتیجه سربازان آمریکایی زمان رودردرویی با دشمن (فرضی!!) ، شخص را به شکل انسان نمی بینند بلکه  آن ها را که بی رحمانه می کشند ، در نظرشان هیولایی بیش نیست...!!!

ابرقدرتی نظیر آمریکا از مواد مخدر برای غلبه سرباز بر ترس و ایجاد هیجان (شجاعت کاذب) و خشونت استفاده نموده تا در جنگ ها نیروهای نظامی اش به راحتی دست به کشتار بزند...

 در این بین همسو با خط مشی سردمداران نظامی، متفکرین علوم انسانی ، رسانه و سینمای غرب نیز نه تنها استفاده از مواد مخدر را بد و مضر نشان نمی دهند بلکه آن را موجب باز شدن ذهن می دانند. چه اینکه در کتاب های روانشناسی اذعان دارند که زیگموند فروید _پدر علم روانشناسی نوین_ پیش از شروع نظریه پردازی هایش ، کوکائین مصرف می کرده است...!2

 

نمونه شیطنت آمیز چنین تفکری نیز در فیلم "لوسی" به نمایش گذاشته شد که شخصیت اصلی داستان پس از اینکه کیسه محتوی مواد مخدر (جدید) که در بدنش جاسازی و بر اثر حادثه ای پاره و مواد توسط بدنش جذب شده بود، اتفاقات عجیبی برایش رخ می دهد و ظرفیت مغزش از درصد بسیار جزئی با گذشت زمان به 100 % می رسد بطوری که بر تمامی علوم و تکنولوژی و زمان و مکان احاطه دارد و نوعی خداگونه می شود...!3

یا در فصل چهارم "شرلوک" ، پس از مصرف مواد مخدر، مغز وی به طرز عجیبی شروع به فعالیت کرده و چنان استنتاج و استدلال میکند که انگار ذهنش جلوتر از خودش حرکت کرده و در جمله ای عجیب می گوید:

" نمی دونم، همین جوری خودش اتفاق میفته ... مثل یه واکنش غیر ارادیه ، نمی تونم جلوش رو بگیرم ...!!!"

 

و نمونه های بسیاری از این دست که بیننده را وا می دارد تا حداقل یک بار هم که شده، ماده مخدر را امتحان کند!

                                                   *********

 گذشته از این، جنگ پیش رو  جنگ بین کارتل های مواد مخدر است که در ساخت مواد آرایشی ، بهداشتی ، خوراک ، پوشاک، داروها و ...با استفاده از مخدر و صادرات آن ها به تمامی دنیا با هم رقابت دارند ...!

رقابتی که برای به تسخیر در آوردن جسم و روان بشریت خواهد بود.

 

 

_____________________________________________________________________

1. کتاب "جنگ، نیرویی که به ما معنا می دهد"

2.  بدین گونه فروید پس از مصرف کوکائین ، دچار توهم شده و نظریه های شیطانی خود در باب لا قیدی در روابط جنسی را مطرح میکرده است!

3. بعید نیست که بسیاری از این دست فیلم ها با سفارش کارتل های مواد مخدر ساخته شود.

  • مهدیه ...

بخش اول: جنگ به مثابه مخدر...!

کریس هجز، خبرنگار آمریکایی در کتاب "جنگ، نیرویی که به ما معنا می دهد":

  " ما ، کارآمدترین آدمکشان روی زمین را تعلیم می دهیم و مجهزشان می کنیم...!"

 

 

کریس هجز خبرنگاری که در جنگ های آمریکا علیه ویتنام، عراق، افغانستان و جنگ های بوسنی و فلسطین اشغالی  و ... حضور داشته، از تجربیات خود پیرامون جنگ به مثابه ماده مخدری برای نیروهای نظامی بالاخص  سربازان آمریکایی سخن به میان می آورد.

وی یادآوری میکند که در این پروسه انسان به جنگ معتاد میشود؛ زیرا جنگ و خشونت در شخص ایجاد هیجان نموده و بعد از کشت و کشتار ، این هیجان تخلیه شده ‌و در ظاهر به شخص احساس سرخوشی بعد از مصرف مواد مخدر دست می دهد.

لازم به ذکر است که این اثرات اولیه بعدها تبدیل به رفتارهای غیر انسانی نظیر دیگر آزاری ، خودآزاری و خودکشی و دیگر کشی می شود.

(نکته: در نتیجه سردمداران آمریکایی از وجود هیجان در فطرت آدمی و تخلیه بجا و درست آن  سواستفاده کرده و جنگ و تجاوز به کشورهای ضعیف را محلی برای تخلیه هیجانات می سازند)

(در روان‌شناسی هیجان‌ها جایگاه بسیار حساس و بنیادی دارند. زیرا ریشه بسیاری از اختلال‌های روانی را تشکیل می‌دهند. حتی سلامتی انسان را تضمین می‌کنند)

 

البته هجز ، رسانه ها و مطبوعات آمریکایی را نیز در فریبندگی خشونت و تقدس سازی جنگ و اهداف و اغراض شیطنت آمیز ناسیونالیستی مقصر می داند. وی به اسطوره های ناسیونالیستی در شدت جنگ ها انتقاد دارد که باعث زیاده روی در فساد و خونریزی می شود.

چه اینکه وی اعتراف میکند : "ما برای آزاد کردن کویت به عراق نرفتیم بلکه برای نفت ارزان قیمت بود اما این را نمیتوان به عنوان یک هدف مقدس جنگی برای مردم بازگو کرد...!!!"

یا در جایی دیگر می گوید: "سربازهای آمریکایی در جنگ ویتنام دریافتند که نیت والایی در این جنگ وجود نداشت"

پس در رسانه هانیز هماهنگ با مقاصد دولت، کشوری که از منظر آن ها متخاصم است تبدیل به دشمن مطلق و اهریمن  می شود و هجز نیز معتقد است که متجاوزان جنگی (خصوصا آمریکایی ها)هرگز نمیخواهند که در جنگ ها ، سرباز صفت های انسانی دشمن را تشخیص دهد ...!

 

ادامه دارد...

______________________________________________________________________

پ.ن:

همانطور که می دانید هرگز جنگی در آمریکا یا در مرزهای جغرافیایی آن در نگرفته ، و آمریکا به بهانه اینکه شاید روزی فلان کشور برای منافع ما ایجاد خطر کند به دیگر کشورها تجاوز کرده و یا اگر زور نظامی اش به آنان نچربد ، تحریمشان میکند و با استفاده ازفیلم ها ، اشعار ، آهنگ ها و ...ی ناسیونالیستی و تعصب فرد بر میهن اش آنان را وادار به تجاوز و جنگ طلبی میکند در عین حال که نیروهای نظامی از سیاست پس پرده دولتشان بی خبرند.

  • مهدیه ...

 

 


من طلبنی وجدنی ... و من وجدنی عرفنی... و من عرفنی احبنی ... و من احبنی عشقنی ... و من عشقنی عشقه... و من عشقه قتله و من قتله فعلی دیته و من علی دیته فانا دیته...

 

پروردگار متعال به بندگانش میفرماید:

هر کس مرا طلب کند مرا می یابد ... و هر که مرا بیابد مرا می شناسد.. و هر که مرا بشناسد مرا دوست دارد... و هر که مرا دوست بدارد عاشقم می شود ... و آن که عاشقم شود عاشقش می شوم و هر که را که عاشقش بشوم او را می کشم و هر کس را بکشم خون بهای او به گردن من است و هر کس خون بهایش به گردنم باشد من خودم خون بهای او خواهم بود ...!

 


به همین گونه است که حسین علیه السلام را ثارالله میخوانند ...!

و راه او همین گونه است هر آنکه خواهد حسینی باشد ...

راه او راه عاشوراست ...

و واقعه عاشورا فهم نفهمیدن های روزگار است ...

فهم عباس بودن و زینبی بودن است ...

فهم تبری جستن از دشمنان خدا و تحت ولایت امام امروز  بودن است...

فهم مدافعین حریم ولایت است ...

فهم ندای هل من ناصر ینصرنی امام امروز است...

 

خوش به حال عباس های امروز (شهید حججی ها) که ندای امام شان را  لبیک گفتند ... امامی که عباس میخواهد برای بازگشتن ... عباس میخواد برای عاشقی کردن...

و رمز این عاشقی سربند " کلنا عباسک یا زینب" است ...!

 

 و اینجاست که عاشورا کلیدواژه ظهور می شود ...!

 

 

 

 

  • مهدیه ...

استاد پناهیان :" یتیم خانه ایران یک فرافیلم است...!"

 

به همه دوستان دغدغه مند توصیه میکنم حداقل یکبار این فیلم رو ببینن... بخشی از تاریخ که با شیطنت حذف شد ... جهت تطهیر چهره منحوس و همیشه دشمن انگلیسی...!!!  

 

بعد یه عده از منتخب ملت !! برن سلفی تحقیر بگیرن با کسانی که در چشم شون زل میزنن و دوباره و چندباره تحریم شون میکنن و رسما از عبارات سخیف و تحقیر آمیز استفاده میکنن ، چه در مجامع بین المللی چه در فیلم ها چه در مطبوعات ...!

 

و اما....

منتخبی از فیلم:

 

حسام رو به افسر انگلیسی: 

شما همه ایران رو دیدید،اروپا رو دیدید، توی مهمترین جراید دنیا کار کردین، چرا رجال ما نمیتونن سر و سامان بدن به وضع این کشور ؟!

 

افسر: رگ بگم، لیاقت ندارید.

 

حسام: لیاقت نداریم؟!

 

افسر: نه.

 

حسام: خیلی توهین آمیز حرف میزنین...

 

افسر: این اصل ثابت شده پلوتیک هست... اگر ملتی پشت سر لیدرشان بایستند، دنیا به احترام ملت سرخم میکند... در صد سال گذشته همه لیدرهاتون در انزوا مردن... خونشان گردن شماهاست... کمی تاریخ بخون جوون... برو بین  مردمت و وحشتی که در دلشون انداختیم ببین...!

 

 

  • مهدیه ...

در سال 1948 میلادی اتفاقات عجیبی میفته! ...

اسرائیل اعلام موجودیت میکنه و آمریکا 10 دقیقه بعد، این موجود سرطانی رو به رسمیت میشناسه و در 10 دسامبر همون سال حقوق بشر در پاریس به امضا می رسه ...!!

واقعا چطور باید این تناقض آشکار رو هضم کرد ...!!!

 

یهودی ها از قبل برای وقوع جنگ جهانی دوم برنامه ریزی کرده بودند ...

از اونجایی که یهود علیرغم قدرت و پول اش، هرگز کشوری مستقل نداشت ... برای رسیدن به اهداف پلیدش ،شخص نژادپرست و یهود ستیزی چون هیتلر بهترین گزینه براش بود ...

شخصا معتقدم هیتلر خواسته یا ناخواسته کاملا در زمین صهیونیست ها و به نفع مظلوم نمایی اونها بازی کرد ...!

اونها برای ترساندن سایر یهودی ها (از تهدید و کشتار) و کوچ دادنشون به یه کشور دیگه نیاز به شخصی نظیر هیتلر و آلمان نازی داشتند ...!

آلمانی که شروع کننده جنگ جهانی نبود اما با شیطنت لهستان و حمله  شبانه به آلمان،  جنگ جهانی در تاریخ به نام آلمان ثبت شد. (پیشنهاد میدم حتما کتاب پس پرده هولوکاست نوشته تقی پور رو بخونین)

 

و اما ادعای پوچ انگلیسی ها مبنی بر دادن سرزمینی بی ملت به ملتی بی سرزمین !! (لینک) باعث تاسیس رژیم غاصب اسرائیلی در سرزمین فلسطین شد به همراه 70 سال فریاد مظلومیت ...!

و اما ...

آرمان فلسطین نه تنها آرمان تمامی مسلمین بلکه آرمان تمامی انسان های عدالتخواه و حق جو در دنیاست ...!

آزادی فلسطین شروعی بود برای رهایی تمامی ملت های مظلوم از زیر سایه شوم نظام سلطه ....

این فریاد عدالتخواهی از فلسطین شروع و حالا هم به کشورهای اسلامی و غیر اسلامی هم کشیده شده ...!

سازمان ملل و حقوق بشرش رو یادتون باشه ... بچه های مظلوم یمن و سوریه و بحرین و ... هم یادتون باشه ...!!

لعنت به این حقوق بی بشر ...!

 

 

 

 

 

 

 

 

 

به امید روزی که، همین جنبش های عدالتخواهانه زمینه ظهور اون منجی موعود رو فراهم کنه ... ان شاالله ... !!!

 

پیشاپیش عید فطر شما هم مبارک ...

 

 

  • مهدیه ...

 

 

کریس هجز آمریکایی:

ما، اکنون در کشوری زندگی میکنیم که
دکترها، سلامتی را نابود میکنند ...
حقوق دانان، عدالت را ...
دانشگاه ها، دانش را ...
دولت ها ، آزادی را ...
مطبوعات، اطلاعات را ...
دین (مذهب)، اخلاق را ...
و بانک هایمان، اقتصاد را ...!!!



نکاتی رو متذکر بشم:
کریس هجز ، روزنامه نگار ، استاد دانشگاه و کشیش پروتستانی آمریکایی هست، که نقد جالبی رو در مورد کشور خودش داشته ... سوای تفکرات و نظراتش ، حداقل اینقدر منصف هست که ببینه لیبرال دموکراسی آمریکایی چه بلایی به سرشون اورده ...!!
کتاب های بسیاری هم تالیف کرده من جمله :
1. جنگ ، نیرویی که به
ما معنا میدهد...
2. مرگ طبقه لیبرال
3. امپراطوری فریب
4. فاشیست های آمریکایی
5. ملحد را باور ندارم

و ...

اما
با این اعترافات ، چرا بعضی مسئولین، نخبگان و به اصطلاح بزرگان، در کشور ما نمیخوان قبول کنند دارند سنگ مکتبی رو به سینه می زنند که قبلا جوابش رو پس داده و نسل های فراوانی رو نابود کرده و باعث شده برخی از همین اتفاقات و نتایج منفی در کشور ما هم به وقوع بپیونده ...!

محض اطلاع باید بگم، با توجه به اینکه عموم جامعه به نحوه اداره کشور توسط روحانیت، انقلابیون یا مذهبیون (که متاسفانه به اسلام نسبت داده میشه) اعتراض و نقدهای بجا و بیجا دارند ، این کشور حداقل در حدود 30 سال گذشته اصلا اسلامی اداره نشده تا نتایج مفیدش در جامعه دیده بشه ، که بعضی ها میگن نوع مملکتداری اسلامی، جوابش رو پس داده و به کار نمیاد ...!
 
از اول انقلاب که بخوایم شروع کنیم گذشته از بنی صدر و رجایی که دوره کوتاهی داشتند و کشور در التهاب بود ...
رئیس جمهور بعدی، آقای خامنه ای بود که نقش پررنگی نداشتند چون قدرت اصلی ، در واقع دست نخست وزیر بود و نخست وزیر وقت هم جناب میرحسین موسوی بودند که تحت تاثیر تفکرات سوسیالیستی-لیبرالیستی حبیب الله پیمان بود (منکر کارهای مفیدش در زمان جنگ نیستم، گرچه تخلفات قانونی زیادی هم داشت) ...
اگر دقت کنین در اسرائیل، هم رئیس جمهور هست و هم نخست وزیر ... اما این نخست وزیره که بسیار برجسته است و کارهای اصلی به عهده اونه
و اما ...
نفر بعدی آقای هاشمی بود که بعد از روی کار اومدنش نخست وزیری رو ملغی اعلام کرده و قدرت اصلی رو به دست گرفتند چون نمیخواستن نقش فرمایشی داشته باشن ...! دولت ایشون دولت سازندگی نام گرفت و اظهار کردند که دیگه تفکر انقلابی جوابگو نیست و بعد از جنگ باید کشور رو با نگاه توسعه اقتصادی و بازار آزاد متحول کرد ...
و اما اینکه چرا از زمان ایشون شکاف طبقانی شروع شد، باید گفت: معتقدین به تفکر لیبرال میگن در این مکتب، شما هوای سرمایه بخش اشرافی و پولدار جامعه رو بیشتر داشته باشین تا پربارتر بشن و در عوض از سر ریز سرمایه ی اونها به مردم عادی و فقیر جامعه هم چیزی برسه و این میشه که هر سال این شکاف عمیقتر میشه ...! ...

در دولت آقای خاتمی هم همین رویه ادامه داشت بغیر از اینکه در این زمان لیبرال ها به فکر توسعه سیاسی هم بودند!!  (ماجرای کوی دانشگاه)

در زمان آقای احمدی نژاد هم گرچه با شعار عدالت و آرمان های انقلاب به میدان اومدند و کارهای مفیدی هم در این زمینه انجام شد اما به دلیل وجود وزرا و مسئولین لیبرالی، این مهم به نتیجه دلخواه نرسید ...

در زمان آقای روحانی هم همینطور (از حزب اعتدال و توسعه) که لیبرال بودن رو فریاد میزنن، همونطور که در کتاب "امنیت ملی و دیپلماسی هسته ای" خودشون اظهار داشتند که اقتصاد باید بر اساس اقتصاد کینزی اداره بشه که همانا ربا یکی از نشانه های مستقیم اون هست ...!!!
و اما ...
نتیجه اخلاقی :

این کشور هیچ وقت به درستی اسلامی اداره نشد و نتیجه ی التقاط اسلام با لیبرالیسم بود که نتایج درخشانش رو می بینید ...!

  • مهدیه ...

گاهی باید ترسید ...!

چند وقتیه میخواستم پست انتخاباتی بذارم ... اما مینوشتم و پاک میکردم ... چند روز پیش که کتاب الهی ، قرآن رو باز کرده بودم و میخوندم، در سوره احزاب به منافقان اشاره کرده بود ... دیدم خدا خیلی خوشگل تر حرف میزنه ... پس لازم دیدم حرفی نزنم، چون کلام خدا گویای همه چیز هست ...!

(نگاه من کلی بود نه صرفا حزبی و جناحی...!)

 

 

منافق همانند موش صحرایی است که برای لانه اش دو راه قرار می دهد و یکی از آن دو را باز می گذارد و از آن رفت و آمد می کند و دیگری را بسته نگه می دارد. هر گاه احساس خطر کند، با سر راه بسته را باز کرده و می گریزد. نام سوراخ مخفی موش « نافقاء » است که کلمه « منافق » نیز از همین واژه گرفته شده است .   

منافق کیست و نفاق به چه معناست؟

نفاق دارای معنای گسترده ای است و هر کس که زبان و عملش هماهنگ نباشد ، سهمی از نفاق دارد . در حدیث می خوانیم: اگر به امانت خیانت کردیم و در گفتار دروغ گفتیم و به وعده های خود عمل نکردیم ، منافق هستیم؛ گر چه اهل نماز و روزه باشیم.1 تظاهر و ریاکاری نیز نوعی نفاق است.

 

برخی از ویژگی های منافقان در قرآن کریم

منافقان افرادی هستند که در ظاهر خود را مومن و مصلح نشان می دهند ولی در باطن ایمان ندارند ؛ با افراد بی دین ، رفت و آمد و خلوت می کنند ؛ نمازشان با کسالت و انفاقشان با کراهت است ؛ نسبت به مؤمنان عیب جویند ؛ از جبهه و جهاد فراری و از خدا غافل اند ریاکار، شایعه ساز و علاقه مند به دوستی با کفارند ؛ ملاک علاقه شان کامیابی و ملاک غضبشان ، محرومیت است ؛ نسبت به پیشرفت مومنان نگران ، ولی نسبت به مشکلاتی که برای مسلمانان پیش می آید شادند.

 

و اما آیات الهی :

 

" و گروهی از مردم کسانی هستند که می گویند: به خدا و روز قیامت ایمان آورده ایم . در حالی که مومن نیستند . "

"منافقان به پندار خود با خداوند و مومنان نیرنگ می کنند در حالی که جز خودشان را فریب نمی دهند ، اما نمی فهمند!"

"در دلهای منافقان ، بیماری است ، پس خداوند بیماری آنان را بیفزاید. و برای آنان عذابی دردناک است ، به سزای آنکه دروغ می گویند "
"هر گاه به آنان (منافقان) گفته شود در زمین فساد نکنید ، می گویند ؛ همانا ما اصلاح گرهستیم . "

" آگاه باشید! آنان خود اهل فسادند ، ولی نمی فهمند. "

" و چون به آنان گفته شود، شما نیز همان گونه که (سایر) مردم ایمان آورده اند ایمان آورید، (آنها با تکبر و غرور) گویند: آیا ما نیز همانند ساده اندیشان و سبک مغزان ایمان بیاوریم ؟ آگاه باشید ! آنان خود بی خردند ، ولی نمی دانند .»"

" و چون با اهل ایمان ملاقات کنند گویند: ما (نیز همانند شما) ایمان آورده ایم . ولی هر گاه با (همفکران) شیطان صفت خود خلوت کنند ، گویند: ما با شما هستیم ، ما (اهل ایمان را) مسخره می کنیم . "

" خداوند آنان را به استهزا می گیرد و آنان را چنان در طغیانشان مهلت می دهد که سرگردان می شوند. "

" آنان کسانی هستند که به بهای (از دست دادن) هدایت ، خریدار ضلالت و گمراهی شدند . اما این داد و ستد ، سودشان نبخشید و راه هدایت نیافتند."

" مثل آنان (منافقان) مثل کسی است که آتشی افروخته ، پس چون آتش اطراف خود را روشن ساخت ، خداوند روشنایی و نورشان را برد و آنان را در تاریکی هایی که (هیچ) نبینند ، رهایشان کرد. "

" آنان دل دارند ، ولی نمی فهمند ، چشم دارند ولی نمی بینند ، گوش دارند ولی حق را نمی شنوند ، این گروه همچون چهارپایان ، بلکه از آنها پست تر و گمراه ترند ، ایشان غافل هستند ."

 

برگرفته از سایت تبیان

 

و این نکته آخر از سوره احزاب: اگر پس از این، منافقین و کسانی که در دل ایشان بیماری و ناپاکی ریشه دوانیده و آنهایی که در مدینه موجبات نگرانی و ترس مردم را فراهم میسازند دست از کردار زشت و اعمال ناروای خود بر ندارند ما تو را بقتال با ایشان بر انگیزیم و بر جان و مال ایشان مسلط نماییم که جز مدت کوتاهی نتوانند در جوار تو زندگانی کنند.

 

______________________________________________________

پ.ن: سوره های بقره، اعراف، احزاب

  • مهدیه ...

اولین بار که این متنو خوندم کلی بهش خندیدم ... واقعا جالب توجه بود اما به دلیل نکته بسیار قابل تاملی که توش داره ... به راحتی نمیشه ازش گذشت ... متاسفانه این وضعیت هر روز ما آدمهاست ...
به نظر شما چرا خطرناک به نظر میرسه؟!!

 

درک سازمان از خواسته مدیر

رییس یک کارخانه بزرگ، معاون خود را احضار کرده، به او می گوید: روز دوشنبه، حدود ساعت هفت عصر، ستاره دنباله دار هالی دیده خواهد شد. نظر به این که چنین پدیده ای هر هفتاد و هشت سال یک بار تکرار می شود، به همه کارگران ابلاغ کنید که قبل از ساعت هفت، با به سر داشتن کلاه ایمنی، در حیاط کارخانه حضور یابند تا توضیحات لازم داده شود. در صورت بارندگی، مشاهده هالی با چشم عریان (غیر مسلح) ممکن نیست و به همین خاطر کارگران را به سالن نهارخوری هدایت کنید تا از طریق نمایش فیلم با این پدیده شگفت آشنا شوند.

معاون خطاب به مدیر تولید: پیرو دستور جناب آقای رییس، ستاره دنباله دار هالو روز دوشنبه بالای کارخانه طلوع خواهد کرد. در صورت ریزش باران، کلیه کارگران را در ساعت هفت با کلاه ایمنی به سالن نهارخوری ببرید تا فیلم مستندی را درباره این نمایش عجیب که هر هفتاد و هشت سال یک بار در برابر چشمان عریان اتفاق می افتد، تماشا کنند!

مدیر تولید خطاب به ناظر: بنا بر درخواست آقای معاون، قرار است یک آدم هفتاد و هشت ساله هالو با کلاه ایمنی و بدن عریان ساعت هفت در نهارخوری کارخانه فیلم مستندی درباره امنیت در روزهای بارانی نمایش دهد!

ناظر خطاب به سرکارگر: همه کارگران بایستی روز دوشنبه ساعت هفت لخت و عریان در حیاط کارخانه جمع شوند و به آهنگ "بارون بارونه که برای رئیس هر هفتاد و هشت سال یک بار ستاره هلو می شود، هی" گوش کنن!

سرکارگر خطاب به کارگران: آقای رییس، روز دوشنبه هفتاد و هشت سالش می شود و قرار است ساعت هفت در حیاط کارخانه و سالن نهار خوری بزن و بکوب راه بیافته و گروه هالو پشمالو برنامه اجرا کنه. هر کس مایل بود می تونه برهنه بیاد ولی کلاه ایمنی لازمه!

  • مهدیه ...

خطبه شقشقیه ...!

اگه ازم پرسیده بشه که تنها افتخارت در زندگی چیه ؟! به جرئت می تونم بگم که تنها افتخارم قبول ولایت امیرالمومنین علی علیه السلام در عالم ذر و پوشیدن جامه تشیّع هست ... !

این خطبه رو گذاشتم جهت یادآوری به همه مون ... خیلی بد هست که شیعه علی علیه السلام باشی و حرفاشو نشنیده باشی ...!

تفسیر و تطبیقش با دنیای امروز هم با خودتون ...

تبریکات صمیمانه بنده رو برای روز مرد و پدر پذیرا باشین

 

شکوه از ابا بکر و غصب خلافت


آگاه باشید به خدا سوگند ابا بکر، جامه خلافت را بر تن کرد، در حالى که مى دانست جایگاه من نسبت به حکومت اسلامى، چون محور آسیاب است به آسیاب که دور آن حرکت مى کند. او مى دانست که سیل علوم از دامن کوهسار من جارى است، و مرغان دور پرواز اندیشه ها به بلنداى ارزش من نتوانند پرواز کرد. پس من رداى خلافت رها کرده و دامن جمع نموده از آن کناره گیرى کردم و در این اندیشه بودم که آیا با دست تنها براى گرفتن حق خود به پاخیزم یا در این محیط خفقان زا و تاریکى که به وجود آوردند، صبر پیشه سازم که پیران را فرسوده، جوانان را پیر، و مردان با ایمان را تا قیامت و ملاقات پروردگار اندوهگین نگه مى دارد پس از ارزیابى درست، صبر و بردبارى را خردمندانه تر دیدم. پس صبر کردم در حالى که گویا خار در چشم و استخوان در گلوى من مانده بود. و با دیدگان خود مى نگریستم که میراث مرا به غارت مى برند.

 

شکوه از عمر و ماجراى خلافت

 

تا اینکه خلیفه اوّل، به راه خود رفت و خلافت را به پسر خطّاب سپرد.مرا با برادر جابر، «حیّان» چه شباهتى است (من همه روز را در گرماى سوزان کار کردم و او راحت و آسوده در خانه بود.) شگفتا ابا بکر که در حیات خود از مردم مى خواست عذرش را بپذیرند،  چگونه در هنگام مرگ، خلافت را به عقد دیگرى در آورد. هر دو از شتر خلافت سخت دوشیدند و از حاصل آن بهره مند گردیدند. اوّلى حکومت را به راهى در آورد، و به دست کسى (عمر) سپرد که مجموعه اى از خشونت، سختگیرى، اشتباه و پوزش طلبى بود زمامدار مانند کسى که بر شترى سرکش سوار است، اگر عنان محکم کشد، پرده هاى بینى حیوان پاره مى شود، و اگر آزادش گذارد، در پرتگاه سقوط مى کند. سوگند به خدا مردم در حکومت دومى، در ناراحتى و رنج مهمّى گرفتار آمده بودند، و دچار دو رویى ها و اعتراض ها شدند، و من در این مدت طولانى محنت زا، و عذاب آور، چاره اى جز شکیبایى نداشتم، تا آن که روزگار عمر هم سپرى شد.  

سپس عمر خلافت را در گروهى از قرار داد که پنداشت من همسنگ آنان مى باشم پناه بر خدا از این شورا در کدام زمان در برابر شخص اوّلشان در خلافت مورد تردید بودم، تا امروز با اعضاى شورا برابر شوم که هم اکنون مرا همانند آنها پندارند و در صف آنها قرارم دهند ناچار باز هم کوتاه آمدم، و با آنان هماهنگ گردیدم. یکى از آنها با کینه اى که از من داشت روى بر تافت،  و دیگرى دامادش  را بر حقیقت برترى داد و آن دو نفر دیگر که زشت است آوردن نامشان.

 

شکوه از خلافت عثمان


تا آن که سومى به خلافت رسید، دو پهلویش از پرخورى باد کرده، تنها خوردن و خالی کردن می دانست، و خویشاوندان پدرى او از بنى امیّه به پاخاستند و همراه او بیت المال را خوردند و بر باد دادند، چون شتر گرسنه اى که بجان گیاه بهارى بیفتد،  عثمان آنقدر اسراف کرد که ریسمان بافته او باز شد و اعمال او مردم را برانگیخت، و شکم بارگى او نابودش ساخت.


بیعت عمومى مردم با امیر المؤمنین علیه السّلام


روز بیعت، فراوانى مردم چون یال هاى پر پشت گفتار  بود، از هر طرف مرا احاطه کردند، تا آن که نزدیک بود حسن و حسین لگد مال گردند،  و رداى من از دو طرف پاره شد. مردم چون گلّه هاى انبوه گوسفند مرا در میان گرفتند. امّا آنگاه که به پاخاستم و حکومت را به دست گرفتم، جمعى پیمان شکستند  و گروهى از اطاعت من سرباز زده و از دین خارج شدند،  و برخى از اطاعات حق سر بر تافتند،  گویا نشنیده بودند سخن خداى سبحان را که مى فرماید: «سراى آخرت را براى کسانى برگزیدیم که خواهان سرکشى و فساد در زمین نباشند و آینده از آن پرهیزکاران است» آرى به خدا آن را خوب شنیده و حفظ کرده بودند، امّا دنیا در دیده آنها زیبا نمود، و زیور آن چشم هایشان را خیره کرد.
 
مسؤولیت هاى اجتماعى


سوگند به خدایى که دانه را شکافت و جان را آفرید، اگر حضور فراوان بیعت کنندگان نبود، و یاران حجّت را بر من تمام نمى کردند، و اگر خداوند از علماء عهد و پیمان نگرفته بود که برابر شکم بارگى ستمگران، و گرسنگى مظلومان، سکوت نکنند، مهار شتر خلافت را بر کوهان آن انداخته، رهایش مى ساختم، و آخر خلافت را به کاسه اوّل آن سیراب مى کردم، آنگاه مى دیدید که دنیاى شما نزد من از آب بینى بزغاله اى بى ارزش تر است .

 

  • مهدیه ...

به قول فامیل دور : من دیگه حرفی ندارم...!

 

 

روبرتو مارونی، وزیر ایتالیایی :

چطور از من میخواهید که قانون منع حجاب را امضا کنم در حالیکه مریم باکره در تمامی عکسها با حجاب است ؟!

  • مهدیه ...