من طلبنی وجدنی و من وجدنی...
من طلبنی وجدنی ... و من وجدنی عرفنی... و من عرفنی احبنی ... و من احبنی عشقنی ... و من عشقنی عشقه... و من عشقه قتله و من قتله فعلی دیته و من علی دیته فانا دیته...
پروردگار متعال به بندگانش میفرماید:
هر کس مرا طلب کند مرا می یابد ... و هر که مرا بیابد مرا می شناسد.. و هر که مرا بشناسد مرا دوست دارد... و هر که مرا دوست بدارد عاشقم می شود ... و آن که عاشقم شود عاشقش می شوم و هر که را که عاشقش بشوم او را می کشم و هر کس را بکشم خون بهای او به گردن من است و هر کس خون بهایش به گردنم باشد من خودم خون بهای او خواهم بود ...!
به همین گونه است که حسین علیه السلام را ثارالله میخوانند ...!
و راه او همین گونه است هر آنکه خواهد حسینی باشد ...
راه او راه عاشوراست ...
و واقعه عاشورا فهم نفهمیدن های روزگار است ...
فهم عباس بودن و زینبی بودن است ...
فهم تبری جستن از دشمنان خدا و تحت ولایت امام امروز بودن است...
فهم مدافعین حریم ولایت است ...
فهم ندای هل من ناصر ینصرنی امام امروز است...
خوش به حال عباس های امروز (شهید حججی ها) که ندای امام شان را لبیک گفتند ... امامی که عباس میخواهد برای بازگشتن ... عباس میخواد برای عاشقی کردن...
و رمز این عاشقی سربند " کلنا عباسک یا زینب" است ...!
و اینجاست که عاشورا کلیدواژه ظهور می شود ...!