به نام پدر ...
فِرِدریک بَکمَن در کتاب " مردی به نام اُوه " اعتقاد داره که نسل یک سری از مردها در حال انقراضه ...!!
اما ثابت میکنم که اینطور نیست ...!!!
مردانی که بسیار سختگیر هستند ... مثلا در دادن پول مفت و مالیات بابت قبوض آب و برق و گاز به دولت* ... !!!!
و " اُوه " شخصیت 60 ساله داستان همیشه با همسرش در این مورد با هم بحث داشتند ... !!!
در مورد خاموش کردن لامپ ها و کم کردن شوفاژها ... !!!
یا غر غر کردن هنگام گران خرید کردن و سر در نیاوردن از ساخته های عصر دیجیتال ... !!!
یا ناراحتی از اینکه چرا خیلی از مردها کار فنی بلد نیستند ... حتی یه لامپو نمیتونن عوض کنن و غیره .
شاید " اُوه " ی قانون مدار در ظاهر مردی بدخلق و سرد به نظر بیاد اما قلبی از جنس طلا داره... در کمک به اطرافیان از چیزی دریغ نمی کنه که شاید چیزای کوچیکی به نظر بیان ...
و در نهایت با تمام کردن داستان متوجه می شی که " اُوه " چقدر دوست داشتنیه ...!!
شاید " اُوه " ، شبیه به خیلی از پدران این سرزمین باشه ... پدرانی با تمام خوبی ها و کمبودها ، اما دوست داشتنی ... پدرانی که همیشه از نیازهای خودشون میزنن تا خانواده احساس کمبود نکنه ...
و ناگاه متوجه میشی که چقدر زود دیر میشه ... و تو جوان شدی و اون پیر ...
یادمون باشه پدرها (مردها) ، آیینه ای از جلال خداوند هستند ... من برای پدر و مادرم همیشه دعای سلامتی ، عاقبت بخیری و عمر با عزت میکنم که هرگز محتاج فرزندانشون نشن چه برسه به ...
خدایا تو این شب عیدی ، هیچ پدری رو شرمنده خانواده اش نکن ...
عید امسال مقارن شده با تولد پدر معنوی مون ، ابوالایتام ، حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام ...
زیر سایه مولامون ، عیدتون علوی و مهدوی باشه ان شاالله ...
____________________________________________________
* جهت نمونه عرض میکنم ... مثلا من از اتاقم میرم بیرون و یک دقیقه دیگه برمیگردم و می بینم لامپ اتاقم خاموشه ...!!!
من:
بابام:
دوباره از اتاق میرم بیرون و 30 ثانیه دیگه برمیگردم ... و دوباره لامپ خاموشه ... این دفعه
من :
بابام :
- ۹۷/۱۲/۲۸