انگار جذام دارم ...!!!
چند مدتی هست که برای جلوگیری از سرمای زمستون گاهی اوقات از روبند معمولی (که فقط قسمتی از بینی و دهان رو می پوشونه) به جای شال گردن استفاده میکنم ... که شاید برای خیلی ها عجیب و غیر عادی به شمار بیاد ...!
البته تو شهر ما جای بسی تعجبه ... اما تو شهرهای مذهبی که بسیاری از خانوم ها استفاده می کنن کسی نه تعجب میکنه نه تمسخر نه تیکه های به اصطلاح خودش با نمک میندازه...!
وقتی برای دفعات اول این روبند رو میذاشتم متوجه شدم که چقدر از خانوم های دور و برم علاقه دارن که ازش استفاده کنن اما به دلیل شرایط بسیار بد جامعه ما، از گذاشتنش منصرف شدن ...!
آره ... هستن بعضی هایی که میگن اینکه بیشتر جلب توجه میکنه ... اشکال نداره جلب توجه کنه ... شخص مقابل که به غیر از چشم و قسمتی از ابرو چیز دیگه ای نمی بینه ... بعدشم رد میشه و میره ...!
یادمه یکی دو هفته پیش یه خانم نسبتا جوان چادری به فاصله بسیار کمی پشت سر بنده و والده قدم بر میداشت که توجه منو به خودش جلب کرد ... دیدم من رو صدا میکنه ... سلامی کرد و با نگاهی متعجب و در عین حال ذوق زده گفت : ببخشین خانم... شما چطور این روبند رو بستین و ازش استفاده میکنین؟! ...
منم براش توضیح دادم و گفتم بیشتر برای سرما ازش استفاده میکنم... بعد نومیدانه گفت: خیلی خوبه ! من یه مدت ازش استفاده میکردم و مردم طوری منو نگاه میکردن که انگار جذام دارم ...مجبور شدم بذارم کنار ...!!!
من خندیدم و گفتم : اشکال نداره خانم ... اصلا براتون حرف یا عکس العمل دیگران ملاک نباشه اگه کاری شرعا یا قانونا درسته انجامش بدین حتی اگه خیلی ها خوششون نیاد ... تو شهرمون، ما چادری ها رو زیاد مسخره میکنن ... اما من همیشه با خنده از کنارش رد شدم ...!
در ادامه گفتم :این همه بی حجابی مد میشه کسی صداش در نمیاد... چه اشکالی داره که ما هم این رو مد کنیم ...خودش میشه یه کار فرهنگی در مقابل بی حجابی ...! "
خوشبختانه دو تا از دوستان عزیزم هم با من همراه شده اند در این مسیر...!!
تو شهر ما اصولا اگه چند تا خانم چادری رو ساعت 8 الی 9 شب در خیابون ببینن براشون خیلی جای تعجبه ... فکر میکنن چه اتفاق نادری هست یا خبری شده ... قراره راهپیمایی بشه یا ماموریتی هست ...!!!!!!!!!
متاسفانه شرایط تو جامعه به اصطلاح اسلامی ما طوری شده که مردم جرئت نمیکنن گاهی اوقات اعمال مذهبی خودشون رو به جا بیارن ...یا از دیده شدن بسیاری از مسائل، احساس شرمندگی میکنن!
یادمه با والده گرامی تو مطب دکتر نشسته بودیم که وقت اذان شد و گوشی بنده شروع کرد به گفتن اذان ... البته صداش ضعیف بود اما چون مطب ساکت بود راحت شنیده می شد ... متوجه شدم که اطرافیان همدیگه رو نگاه میکنن که این صدای اذان از کجا میاد ...؟!
والده بنده که روبروی من نشسته بود زیر چشمی بهم علامت داد که قطعش کن...! بنده هم با زبان اشاره گفتم : چه اشکالی داره مگه؟!
و در نهایت آرامش، با صدای اذان خوندن روزنامه ای که مطلبش در مورد یکی از آقا زاده ها بود، ادامه دادم ...!!!
شخصا از بعضی از عرف های اشتباه جامعه گله دارم ... چرا بچه مذهبی های ما اگه میدونن کاری اشتباهه به این عرف شکنی دست نمی زنن ....؟ حداقل خودم سعی میکنم اینکارو انجام بدم ... البته هم جرئت میخواد ... هم ظرفیت ... هم یه اراده برای جنگیدن با مخالفین ...!
حتی اطرافیان نزدیک ...
بستن روبند را نمی شود جز اعمال مذهبی تلقی کرد و یک چیز سلیقه ای هست چون در شرع پوشیدن گردی صورت ضروری نیست؛ و مطئنا در این مورد دلیل جلب توجه مردم کم بودن استفاده از روبند بوده است و نه مسائل مذهبی
اما در مورد مسائلی مثل چادر و پخش اذان و غیره مردم چه کاره اند؟!
دین این کشور اسلام است و آن ها باید خجالت بکشند از رفتارشان